ای جانم تبریک میگم عزیزم
من خودم مهندس معمارم و قبل از بارداری کار میکردم و عاشق کارم بودم،خیلی برای حرفم زحمت کشیدم خیلی
ولی وقتی تصمیم گرفتم که مادر بشم دیگه کارمو گذاشتم کنار
چون این روزایی که پیش بچمم و کنارشم دیگه برنمیگرده
و حداقل تا وقتی که پسرم مدرسه نره کار نمیکنم
به نظر منم شمام اگر به پولش احتیاج نداری سرکار نرو
چون بچت تو این دنیا فقط به حضور شما احتیاج داره عزیزم
فقط میدونم برای اینکه یه مادر شاغل موفق باشی حتما باید همسرت و مادر خودتون یا مادر همسرتون حسابی ساپورتتون کنن والا هم خودتون اذیت میشین هن دخترتون
به قول دوستمون بنظرم اگه جای دولتی استخدام میشی خوبه ولی اگه جای خصوصی هس که مطمئنا دستمزدش پایین میشه از مقدار انرژی که سر کارت میزاری شاید بهتر باشه بیشتر بهش فک کنی ،من خودم سر بچه هام هر دو تاشون رو سال دوم زندگیشون سر کار بودم و همیشه به خاطر اون یکسالی که کنارشون نبودم و خیلی چیزا رو از دس دادم و شاید باعث شدم احساس نامنی داشته باشن ناراحتم ،البته شاید خیلیا مثل من فک نکنن
سلام گلم چه کاری؟استخدام رسمی شدی؟یعنی کار دولیته؟اگه فروشگاهیی چیزی هست که بیخیال شو اگر نه که برو حتما مستقل بوذن خیلی خوبه دخترتم یادمیگیره روپای خودش وایسه
قطعا برو این روزا میگذره بچه هم بزرگ میشه
نه آسیب که نه
ولی اگر خیلی حالت بده
همین ده روز آزمایشی رو برو
اگر خودت و بچت تونستی به این شرایط عادت کنین که چ بهتر ادامه بده
اگر که نه ،ادامه نده
هنوز فرصت برای کار کردن داری
عزیزم من خودم شاغلم 15 سال سابقه کار دارم کارمند بانک هستم
درکت میکنم من شش ماه اضافی هم مرخصی بدون حقوق گرفتم تا بتونم بیشتر پیش دخترم باشم
مهر ماه باید دیگه برم سر کار
تازه مادرم هم کنارم نیست
خانواده م تو یه شهر دیگه هستن
از زمان بارداریم استرس این قضیه رو دارم هر روز استرسم بیشتر میشه
ولی یه همکار دارم اونم مثل من بود میگه بعد از اینکه بیای سر کار همه چی درست میشه
هر روز دعا میکنم خدا بهم صبر و اراده بده 🥺
خودت باید تصمیم بگیری عزیزم، من پنج سال پیش زمانیکه دخترم حامله شدم بهترین کار و حقوق بالا داشتم استعفا دادم بخاطر دخترم، بعد زایمان هی زنگ زدن گفتن بیا نرفتم گفتن تو خونه کار کن نکردم، گفتم فقط و فقط بچم نمیخوام تنها بمونه نمیخوام حتی یه لحظه از لحظاتی که میتونم کنارش باشم از دست بدم، پیش هیچکس دوست ندارم هنوزم بزارمش، در حدی که برای زایمان دختر دومم به چه سختی رفتم بیمارستان قلبم تیکه شد، الانم بهش قول دادم بچه دیگه نیارم که دوباره مجبور نشم تنهاش بزارم،یبار الکی گفتم یه بچه دیگه بیارم بغض کرد گریه که دوباره منو تنها نزار نرو بیمارستان، از الان هی میگم من چطوری بچه هامو بفرستم مدرسه طاقت ندارم خیلی بهشون وابسته هستم، از طرفی به شدت دارم بی پولی تحمل میکنم با شوهر خسیس و ظالم و بدون هیچ خرج و پولی درصورتیکه کار کنم حقوقم خیلی خوبه شغلم خوبه، ولی خب اولویتم بچه هامه، تو باید شرایط خونه مامانت و خصوصیات بچت و خودت بسنجی ببینی میتونی یا نه، البته چون بچت دختره باید حساسیت بیشتری به خرج بدی و بابت اینکه مامانت صددرصد مراقبش هست مطمئن باشی
و اینکه واقعا درآمدتون اینقدری بالا باشه که بخاطرش چن ساعتی پیش دخترتون نباشین
روزانه پیام مشاور، متناسب با سن کودکتون دریافت کنین.
سوالاتتون رو از مامانای با تجربه بپرسین.
با بازیهایی که به رشد هوش و خلاقیت فرزندتون کمک میکنه آشنا بشین.