مامانم طبقه بالا میشینه دخترم یه ماهه به دنیااومده پسرمم دوسالشه
اصلاهیچ کمکی بهم نمیکنه بماند روزی دوسه باز میاد پایین هی ازمن ایراد میگیره که چرا بچت لباسش کثیفه چرا بچه گریه میکنه انقد وای چقد خونت کثیفه بعدم میره😕😕
چرااینجوری شده واقعا نمیدونم چجوری باهاش برخورد کنم خیلی عصبیم میکنه خب مادر من کمک نمیکنی نکن ایراد گرفتنت چیه دیگه

خب بهش بگو ، بگو دست تنها دارم اذیت میشم بهم کمک کن
اگر نمی‌خوای یا نمیتونی کمک باشی بهم ایراد هم نگیر
مرهم باشیم نه نمک روی زخم هم
خدایی ناراحت شدم از پیامت
😔😔😔😔😔

خیلی ناراحت شدم از پیامت عزیزم
خدا به خودت توان بده و یاریت کنه،،
مگه میشه مادر آدم مثل غریبه ها رفتار کنه و کمک حال بچش نباشه؟😞😭

عزیزم منم شرایطم مثل شماست بااین تفاوت که مادرم دوره و یک ساعت و نیم راهه تو خونشون اما هرموقه میاد دل به کارا من نمیده دوسه هفته ی بار میاد ،مادرشوهرم نزدیکه اصلا نمیاد خونمون همش میگه شما بیاید

ای خدا. یاد خودم افتادم..
نه مادرم کمکم بود نه همسرم
خونه‌م بازار شام بود، دخترم رفلاکس داشت مدام بالا میورد همه جای خونه، لباسای کثیفش همش وسط خونه بودن،
بچه سینه‌مو نمیگرفت مدام گریه میکرد، وقت نهار شام نداشتم..
وای چه دورانی بود...
یه روز وسط این همه آشفتگی به فکر رفتم.. گفتم هیییچکس به دادم نمیرسه، خودم باید دست بذارم رو زانوهای خودم و پاشم...
از اون روز همه چی برا من تغییر کرد..
دیگه بدون توقع از کسی صبح زود پا میشدم یا بچه خواب بود عین چی کار میکردم، شبم تا دیروقت کار میکردم...
فکرکنم رمز موفقیتم همین بود که هم صبح هم عصر هم شب که بچه خواب بود خونه رو مثل گل تمیز میکردم و دیگه خیلی کم بهم میریخت....
کاش کنارت بودم و میومدم کمکت. خیلی دلم گرفت، یاد اون روزای خودم افتادم...
خدا بهت همت بده♥️

مگه میشه مادر ادم کمک نکنه به ادم 😔😔😔😔من ندیدم تاحالا