۱۱ پاسخ

اگر میتونی مواد غذایی آماده کن برای مثلا ده روز. خواهرت رو‌بگو یه روز بیاد برات بپزه همه رو بسته بندی کنه و فریز کن. هر روز شوهرت فقط گرم کنه .

سلام من سر دخترم ۶ ماه استراحت بودم رفتم خونه مامانم خیلی خوب بود‌.

ولی چون شوهرم هر روز با اصرار میومد یا نمیومد گاهی اوقات .

بی

ی ربع راه با مامانم.

ای سری از وقتی باردار شدم ی شام رفتم‌و ی ناهار.


گفتم همون خونه خودم بمونم بهتره نیت کردم هرچی شد نرم‌پناه برخدا


ببین میتونی کم کم کارات کنی ک نری

دیگه اتفاقیه که افتاده الا آرامش براتون از هر چیزی مهمتره ان شاالله بسلامتی زایمان کنین و بغلش کنین عزیزم

الانم ناخواسته باردارم و هماتوم دارم🥴

منم تو بارداریام از ۸ یا۹ب بعد میوفتم ب خونریزی شدید تا هفته ۱۴ یا ۱۵ مجبورم تحمل کنم

غذاهای فست فودی خونگی هم بچه ها دوس دارن هم نیاز نیس خیلی تحرک داشته باشین

سلام عزیزم سعی کنید غذاهای ک نیاز نیس زیاد سر پا وایسین برای بچه اتون حداقل درست کنین

رفتی دکتر گلم؟نگرانت بودم از صبح.گفت بخاطر هماتوم این خونریزی؟صدای قلبش رو شنیدی؟؟؟؟؟

چ‌بد اینجوری.. ی پرستار بگیر هفتگی حداقل بیاد خونه تمییز کنه... بتونه غذا فریزر کنه برات در حد گرم شدن یکم بهتر میشه.. توی روستا موندن سختع الان هوا داره خیلی خنک میشه

نمیشه کمکی بگیری یه مدت؟

خواهرم دوتا بچه داره میگ بیا شهر خونه خودم چون شوهرشم کشاورزه اکثرا خونه نیست.اما اصلا ب روی شوهرش نمیبینم ک برم.ن اینک بگم نداره و... الحمدلله وضعش خوبه.ولی یجوریه خسیسه و...البته مجبور بشم ساید برم اونجا چون کلا نیم ساعت با مادرم فاصله داره.

سوال های مرتبط

مامان رادین مامان رادین ۵ سالگی
خانوما توروخدا بگید من چکار کنم.الان یک ماهه استراحت مطلقم ب خاطر هماتوم و خونریزی الان بدتر شدم.میخوام سونو بدم اگ بازم باشه سرکلاژ بشم.ماپرم اصلا عین خیالش نیست ک من اینجوریم .تو شهر غریبم 6ساعت فاصله دارم باهاش.بهش گفتم اگ سرکلاژ شدم بیا پیشم میگ خواهرشوهرت بیاد پیشت بعد بیا اینجا من مراقبتم.اخه من چجوری این همه راهو برم من ک هر هفته دارم میرم دکتر ؟
از این طرفم پسرم هر هفته میره گفتار درمانی.مادرم تو روستا تازه تو شهرشونم هیچ امکاناتی نیست.هیچکس نیست ی لقمه غذا درست کنه واسه شوهر و بچم.شوهرم تا از کار میاد میشوره جارو میکنه غذا درست میکنه اما نمیرسه ب هیچی.الان ک اصلا خسته شدم از تنهایی شوهرم شیفت شب انقد گریه کردم زنگ زده میگم توروخدا تو زنگ بزن حداقل مامانم ی هفته بیاد پیش این بچه باشه ی غذای درست حسابی درست کنه براش شوهرم میگ نمیاد .سر زایمان اولمم نمیومد پیشم.پس من چکارکنم مادرشوهرم چند ماهه فوت شده وگرنه انقد عذاب نمیکشیدم آخه دردمو ب کی بگم نمیتونم جلو اشکامو بگیرم.پسرمم منو دیده همش گریه میکنه
مامان رادین مامان رادین ۵ سالگی
سلام.شاید حرفام تکراری باشه.اما واقعا نمیدونم چکار کنم اصلا میتونم امیدوار باشم یا ن.از 7هفته ک خونریزی داشتم گفتن هماتوم.با اینک کاملا استراحت میکردم یک ماه بعد دوباره خونریزی داشتم گفتن هماتوم دوتا شده.بعد دو سه روز غربالگری گفت هماتوم نداری ولی جفتت خیلی پایینه.طول سرویکس 40بود.دکترم گفت تگ سرکلاژ بشی بدتر خونریزی میکنی ب خاطر جفت پایین.حتی گفت نیاز نیست استراحت مطلق باشی فقط کار سنگین نکن.بتز من سعی کردم هیچ‌کاری نکنم.دو روز پیش حس نبض داشتم تو واژن رفتم دکتر گفت سرویکست کوتاه شده.تمپول نوشته ک دیشب زدم.گفت با غربالگری دوم سونو بده برای سرویکس ک اگ پایین تر از 30بود سرکلاژ بشی.الان نمیدونم ترسیدم یا چی دل درد دارم همش.هیچ کسم ندارم بیاد پیشم.اونایی ک بچه کوچیک دارن میدونن واقعا نمیشه فقط استراحت کرد.حتی ب دکترم گفتم خانوادم شهرستانن 5ساعت راهه گفت ب هیچ عنوان تکون نخور.شما جای من باشید چکار میکنید؟ارامش ندارم بخدا.از ی طرف اینک هیچکسو ندارم از ی طرف اینک میگم میشه امیدوار بود ب ادامه بارداری؟فقط خدا میدونه چقد سختی کشیدم