سوال های مرتبط

مامان مامان دختری مامان مامان دختری ۲ سالگی
به دخترم پونزده رچز پماد انتی فیشر باریج رو زدم هم داخل هم خارج مقعدش حالا نمیدونم باز باید استفاده کنم یا بسه مقعدش زخم شده بود ب خاطر مدفوع بزرگ و سفت کاش میشد کل عمرش پیدرولاکسو بخوره دیگه غصشو نخورم اصلا شاد نیستم دیگه بچه ها بیچاره بچم از پنج ماهگی یبوست میشد ک بعد قط شیر خیلی بهتر شد اوایل شکمش سه روز ی بارم کار نمیکرد جدیدا شده بود دوروز ی بار که یهو این اتفاق بد افتاد من راستی به بیرون مقعدش الفا هم میزنم ی جراح اطفال بردمش گف اگه یبوستش بهتر نشه ی چیز مث مداده میکنن تو عکس میگیرن اما چون باید دارو خاب بهش بدن میترسم گفتم وایسم بزرگتر بشه بدون دارو خواب براش انجام بدن نمیدونم چرا این بلا ها سر بچم اومد الان دیگه ازوقتی زخم برداش هرروژ بهش از ترسم پودر میدم خدا این دکترارو لعنت کنه که مشکل ادمو نمیفهمن و فقط بلدن بگن ملین بده 🙂‍↔️ خودمم دیگه مریض و دیوونه شدم دائم فکرم شده بچه فک نمیکنم دیگه بتونم بچه بیارم من ادم نا امید و ترسوییم هیچ کس درکم نمیکنه🙂‍↔️🙂‍↔️🙂‍↔️🙂‍↔️💔❤️💔
مامان مامان دختری مامان مامان دختری ۲ سالگی
سلام خوبین کسی بوده بچش شرایط مشابه بچه منو داشته باشه دخترم از چهار ماهگی یبوست داشت ی دوره خیلی شدید شد که با دارو و غذا هم کنترل نمیشد بعد قطع شیرم بهتر شد مثلا قبلا ۹۹ درصد وقتا یبس بود یا سخت دفع داش بعدا دیگه میرف دسشویی میشست با سختی یا هر جور خوذش کارشو میکرد مسئله عجیب راجب بچه من مقاومت تو دفع کردن حتی وقتایی که مدفوغ اون قدیم سفت نبود مثلا خودمونم مذفوعمون سفتم باشه برامون سخت نیس دفع میکنیم اما این اکثر وقتا پاهاشو جم میکرد سفت میکرد ایستاذه مذفوع ازش درمیومد دکتر گف چون میگس بهتر شد فلا عکس رنگی نمیخاد از روده اون عکسم گف باید بچرو بخابونن گف اما اگه با غذا و مقدار کم دارو کنترل نشه عکس باید بگیری که میگف چون ا بچگیش بهتر شده حالا با غذا و الو کنترلش کن نمیخاد زخمم شده بود پشتش که انگار خوب شده نمیدونم ولی بعضی وقت میگه میسوزه گاهی اوقات میگم چرا ی بچه کوچیک باید این مشکلو داشته باشه اما چاره ای ندارم بچمه براش غصه میخورم دعا میکنم خدایا امیدوارم خوب بشه و اذیت نشه صدای همه مادرارو بشنو خدا جان❤️
مامان حسین مامان حسین ۲ سالگی
وای یعنی. کی یک ماه بشه انقد اعصابم خورده با ی بدبختی ببر ام ار ای آزمایش اونم بعد ۵ماه ک پولش جور کردم قرار بود بریم تهران. که اومدم ایشالله. دستم بشکنه ورزشش دادم بعد جیغ زد بردیم. گفتن پاش شکسته کل بدنش گچ گرفتن اخه از این بچه بد شانس تر هست آخه. مگه بار اول ورزش میدم هم ی پاهاش دادم بالا یعنی هیچ کس باور نمیکنه. فکر میکنن چیشده با ی بدبختی دو نفری پوشکش میکنیم. شکمش همه گچ. میگن بچه ک شانس نداشته باشه. نداره از همون اول دکتر گفت چون. راه نمیره. استخون هایش ضعیفه. خیلی باید یواش برخورد. میکردی. بچمو. ناقص کردم. انقد گریه کردم سه شبه بیمارستانم تازه امروز آوردیم خونه انقد بی‌قراره می‌ترسه براش دعا کنین توروخدا زود بگذره آخه درد خودش کم بود ک هیچ کار نمی‌کرد. تازه یاد گرفته بود غلت بزنه آخ خدا چرا انقد من بدبختم. شدید ترسیده آخه تا هم می‌خواستیم بیاریم تهران باید اینطور بشه. انقد خودم. میزنم میگم اگه دست نمیزدم هم دردش فقط همین راه. نرفتن بود آخه کی باورش میشه هم ی پاش بدی بالا بشکنه