۴ پاسخ

وای من که دو کیلو بود سی ودو هفته یک هفته که بستری بود با شیلنگ میدادن اینقدر بد شیر میک میزد اخرم شیرخشکی شد چون درست وزن نمیگرفتن
تازه همون شبشه شیر راهم نمیتونست میک بزنه فشار میدادم دهنش یا قطره قطره بچکه تو دهنش
وای چه روزای مزخرفی داشتم تو سه ماه که رفت تونست بخوره
شاید سی سیسی شیر رو یکساعت وچهل وپنج دقیقه طول میکشید تا بتونه بخوره

والا منکه اوایل اصلا شیر نداشتم بعدشم خیلی کم.دیگ بعدش شیرخشک دادم
ولی بچهای من ۳۳هفته دنیا اومدن
۱۲روز بستری بودن
یادمه مک میزدن
یا سینه خودم یا شیشه شیر میدادم

ببین الان ک خیلی کوچولو هستن باید مدام عادتشون بدید ب سینه مادر ک بتونن بگیرن
فکشون باید ماساژ بدید چون نمبتونن فعلا مک بزنن
من پسرم نارس بود ۲۲۵۰ وزنش بود نمیتونست بخوره حدود ۱ ماه طول کشید تا تونست مک بزنه

تجربه ای ندارم، از دکتر یا پرستار نپرسیدی؟

سوال های مرتبط

مامان دلبندای مادر مامان دلبندای مادر ۲ سالگی
روزی که بچه هام به دنیا اومدن رفتن دستگاه پرستار اومد سینه هامو چک کرد گفت خالیه 🥲 من واقعا ناراحت بودم و آگاهی نداشتم گریه میکردم که پس بچه هام چجوری شیر بخورن( نارس بودن و باید حتما شیر مادر میخوردن)
خیلی ناراحت بودم مامانم گفت خدا بنده ای رو میده روزیشم میده نگران نباش
فرداش که مرخص شدم تو خونه سبنه هام شروع کرد به درد گرفتن و متورم شدن به حدی که قرمز شده بود و خیلی درد داشت از بیمارستان زنگ زدن که شیر بدوش براشون بیار 🥲 و منی که بغضم گرفته بود
اون تایمی که شیر نداشتم چون بچه هام نیاز نداشتن وقتی بچه هام دیکه باید شیر میخوردن خدا برام قرار داد
بماند که دوماه بیشتر شیر خودمو نشد بدم بعدش شیرخشکی شدن ولی ما ادما چقدر از رحمت خداوند و رزاق بودنش غافلیم
دنیای اطرافمون پر شده از آدمایی که ناشکری میکنن غافل از اینکه روزی دهنده خداست ولی ما به بنده رو می‌زنیم خدا رو از یاد میبریم
ان شاءالله خدا روزی بی حد و حساب قستمون کنه و لحظه ای مارو به حال خودمون رها نزاره رفیق یادت باشه ناامیدی از شیطانه 🙂