۷ پاسخ

من اگر باشم تنهایی و تحمل میکنم اما جایی که به خودم یا بچه م احترام نذارن پامو اونجا نمیذارم

کمتر برو
وقتی هم میری زیاد نمون زود برگرد
برو پارک
برو خانه بازی
برو پاساژ
نذار بچه ات تحقیر بشه

بگو حق ندارین با دخترم اینطوری صحبت کنین ب دخترتم. بگو دست ب وسایلشون نزنه

ناراحتی اعصاب دارن مگه

دیونمون

آره دقیقا من میرم خونه مادر شوهرم اینا هی میگن دینمون کردین بسه بشینین

منم‌ بعضی وقتا دقیقا توی همچین شرایط قرار میگیرم ولی بازم از سختی و فشار خونه‌ مادرشوهرم با بچه‌های جاریم و خود جاریم پناه میبرم خونه‌ مامانم که‌ اونجا هم‌ خيلی وقتا بدتر کوفتم شده اما چه کنم مجبورم 😬

سوال های مرتبط

مامان A.s مامان A.s ۶ سالگی
سلام خانما راهنمایی کنیت من نوزادم شش روزه دنیا اومده پسرم خیلی زیاد دوسش داره شدیدا یعنی جوری که با بوسای مدامش کلافمون میکنه هی میگه بده بغلم و اینا ولی رفتاراش تغییر کرده عصبی شده مثلا زور میزنه دندوناشو فشار میده جیغ میژنه تا حرف میزنه باهامون همه کاراشو به من میگه باید فقط مامانم بیاره برام منم جلو روش به نینی محبت زبانی یا بوس نمیکنم ولی خب بچه خودتون میدونید خیلی مراقبت میخاد هی لباس عوض کن شیر بده عاروق بزنه تا میخابه هم همش میرم دور آرتین ولی شب که میشه یجوری میشع بداخلاق میشه وسیله پرتاب میکنه منو باباشو میزنه گوش نمیده با لج و فشار حرف میزنه من خیلی طاقت میارم ولی گاهی واقعا دعواش میکنم آخه اگه زیاده روی کنم بهش محبت کنم خیلی سواستفاده میکنه آرتینی که قبلا همش کمکم میداد همه کاراشو میکرد الان همش میگه فقط مامانم مامانجون هم هیچی نیاره دیروز تاحالا هم هی میگه نینی رو باید بدی بازی کنم هی بیدارش میکنه امشب دره بالکن باژ میکرد میگفت گرممه اصلا یه کارایی میکنه دست نینی رو میگیره دلش هم نمیاد فشارش بده به خودش فشاااار میاره یکم کمکم کنید خواهش میکنم کامل برام توضیح بدید چیکار کنم واقعا اینکه میگن جلوش اهمیتی به نینی نمیدیم یعنی چی آخه مگه میشه بحرحال بچس باید مدام دورش باشی و بغلت باشه راهنمایی کنید میترسم پسرم این رفتارا روش بمونه
مامان عمرم مامان عمرم ۵ سالگی
خانما دستم به دامنتون کمکککککک
امروز دخترم جلو داداشم شلوارشو در اورد
بعد هم اون یکی داداشم رفت دسشویی هی میرفت درو باز میکرد چون قفل نداست ببنده اولش انقد بابت این دو تا موضوع عصبی بودم بخدا میخواستم بزنمش ولی خودمو کنترل کردم بردمش تو اتاق باهاش حرف زدم
بعد هم که مهمونا رفتن دوباره کلی باهاش حرف زدم
اصلا نمیدونم رفتار درست چیه؟
یه اتفاق دیگه هم تو کلاسش افتاده امروز با یکی از پسرا با هم رفتن دسشویی البته دسشویی جدا ولی دخترم میگه من میترسیدم در دسشویی رو ببندم گفتم خوب دوستت بدون شلوار تو رو دید گفت نه اول پوشیدم بعد اومدم بیرون
تا حدودی میفهمم حالت دروغ گفتتشو اصلا به نظر نمیومد که دروغ بگه
رفتار درست چیه ؟؟؟کسی تجربه ای داره تو این مورد؟؟
اینم بگم من دور از خانوادم زندگی میکردم تو شهر دیگه الان حدود یکماهه نجبور شدم برگزدم شهر خودمون انگار حس میکنم این مدت اینجام دخترم رفتارش عوص شده
تروخدا هر تجربه ای درباره هر کدوم از این موارد داربن بهم بگین خواهش میکنم
تب فرزندپروری استامنیفون