۸ پاسخ

بچه منم همینه ولی این زیاد اذیتم نمیکرد تا اینکه یبار به زنداییش گفت مامان من دلم خیلی شکست

پسرم نسبت ب پدرش اینجوره گریه میکنه . الان میبینم پشت منم گریه میکنخ

گلم تو همیشه پیشینی اون الان سنی نداره ک بی محبت شه اونم از مادرش

پسر منم همینه تازه وقتی میخوام برم بیرون با خوشحالی میاد بای بای میکنه و در رو روی من میبنده 😁

تا دوسالگی بچه خود ومادرشو یکی میدونه اصلا به فکرش نمیرسه که بخواد از شما جدابشه که بخاطرش ناراحت شه تازه بعد دوسالگی کم کم اون حس اینکه ممکن شما ازش جدابشید رو حس میکنن نگران نباش عزیزم از عشق زیادشون ما توشون حل شدیم ومارو نمیبینن

بابا ناراحت چی بچه مامانش رو از خودش میدونه یه سرچ کنین از نظر روانشناسی این طبیعیه

بگم میگی نصیحته
ولی واقعیت اینه تو همیشه پیشش بودی خیالش از تو جمع هست که تو تکیه گاهی پناهی ترکش نمیکنی
برای همین گریه نمیکنه
اما تو نباشی دلش میشکنه مطمعن باش

مثلا منم سرکار میرم دخترم پشت من گریه نمیکنه
اما پشت پدرم بهانه میگیره
من با تمام وجودم حس میکنم چقدر به من وابسته است چون وقتی،میام خانه محکم بغلم میکنه
از برای من گریه نمیکنه که خداروشکر
چون میدانم من میرم سرکار و برمیگردم
اما دلیل نمیشه که دلش برام تنگ نشه

پسرمنم همینه من خیلی ناراحت میشم

سوال های مرتبط

مامان پناه مامان پناه ۱ سالگی
خسته شدم از این بچه ارزو ب دل من موند غذا بخوره ی چیز میدم دستش با ذوق بذاره دهنش حتی برا بیسکویتم عن بازی داره گفت ام شیر درست کردم تا دید شروع کرد اوق زدن انقدر ک تو گلوش چسبید از ترس گریه کرد دوباره شروع کرد اوق بزنه تا بالا بیاره از همون نوزادی منو خسته کرد دوماهه بود انقدر دستشو فرو میکرد تو حلقش تا بالا بیاره و هزاران بار اینجوری بالا اورد چند روز شد غذا خوب میخورد شیر میدادم میخورد پستونکشم گرفته بودم شبا پستونک میخواست شیر میدادم تنش داشت پر میشد ک واکسن زد هرموقع میادخوب بشه غذا بخوره بدون اوق بعدش یا واکسن داره یا مریض میشه دوباره کی بخواد خوب شه معلوم نیست خسته شدم از لاغریش ارزو ب دلم موند یکی بگ عه تپل شده یا قد بلند شده بپرسی نپرسی همه میگن لاغرتر شده حداقل لاغره قذش بلند باش بگم رفته تو قذش یا مهم نیست قدش بلنده
خسسسسته شدم چرا بین این همه ادم من باید بچم لاغر ضعیف و قدبلند نباشه
ن از شوهر شانس اوردم ن خانواده شوهر ن بچه ن فامیل