دختر منم یه مدت اینجور بود دقیق تو همین سن باباش میرفت سرکار اخر هفته ها میومد درطول هفته بیشتر عصبانی بود وقتی شوهرم میومد همش ایترسید ک باز بره شبا توخواب گریه میکرد مجبورشدیم خونمونو بردیم شهری ک شوهرم بود بهتر شد ولی هنوز اثر اون ترس و عصبانیت تو وجود دخترمن
اون توجه میخواد منم بچم یک سالشه هی میگه ماما میگم خدا فقط صبر بده کم نزارم براش
یه مدت شوهرخواهرم قهر بود خونه مامانمینا نمیومد و پسر خواهرم وقتی میومد با خواهرم خونه ما و بعد مهمون میومد اما باباش نبود عصبی میشد سرشو میکوبید باباش که آشتی کرد اومد بچه خیلی بهتر شد ،
یه چیزی توخونتون کمه. همینم کلافه اش کرده
تو کامنتا دیدم گفتین شوهرتون میره ترکیه. احتمالا همین کمبود محبت پدر اینجوریش کرده. جایی دیده که پدری به دخترش محبت میکنه بعد همین تو ذهنش مونده و با پدرش درافتاده. به شوهرتون بگین هواشو بیشتر داشته باشه.
دخترمنم همینه جیغ جیغو لجباز گاز میزنه چنگ میزنه ولی دخترم ازوقتی بستری شد بیمارستان اینجوری عصبی شده چندماهم میگذره ولی درست نشده خیلی عصبیه واقعاموندم توش
پسر منم اینجوری بود از بچگی همش سرشو میکوبید ب دیوار الانم ک ۱۰ سالشه خیلی بداخلاقه گاهی اینقدر لج میکنه ک کتکش میزنم گاهی با هزار تا ناز نوازش ب سختی رازیش میکنم خلاصه خیلی لج باز و بداخلاقه اشتها نداره خیلی ضعیف و لاغره
سلام بهش واکنش نشون نده کمکم خودش خوبه میشه وقتی میخواد این کارارو انجام بده حواسشو پرت کن
خیلی توجه میخاد تو روحیه اش تاثیر گذاشته کوچولو هم هست متوجه نیسته
فهمیده که شما باردارید؟
روزانه پیام مشاور، متناسب با سن کودکتون دریافت کنین.
سوالاتتون رو از مامانای با تجربه بپرسین.
با بازیهایی که به رشد هوش و خلاقیت فرزندتون کمک میکنه آشنا بشین.