۸ پاسخ

ببین تجربه های من بارداری بابوه ی کوچیک که همش باید بقلش کنی از پوشک بگیری هی ببری دسشویی عصبی شدم تپش قلب گرفتم بعدش لک دیدم درد زایمان از شش ماهگی استراحت مطلق دکتر بهم داد بعدم دنیا اومد پسرم حالت افسردگی پیدا کرد بعدش دخترمو میزد تا دوماه هم دخترم یبند جیغ میزد کبود میشد کولیک داشت بعدم پسرم از حسودی همش دخترمو میزد حالا که دخترم یکم بزرگتر شده پسرمو میزنه 😂😂😂یبند دعوا وگریه اینم بگم باهم مریض میشن دهنمو سرویس می کنن حتی یبار دوتایی باهم بستری شدن ‌

اصلا توصیه نمیکنم ادم روانی میشه به دوتاشم نمیتونه جوری که باید برسه

من کلا با این قضیه "باهم بزرگ میشن ادم نفس راحت میکشه" مخالفم
با احترام به نظر اکثریت اما اگه میخوای نفس راحت بکشی اصلا نباید بچه بیاری!
بچه آوردن یعنی قبول کردن یه چالش دائمی
و شیر به شیر آوردن جز در مواردی که واقعا اتفاقی شده اصلا کار درستی نیست و بی نهایت به روان هر دو بچه آسیب میزنه
همش باید یکیشونو کنترل کنی و این وسط خودت از اون دوتا هم بیشتر آسیب میبینی

درستهیکدفعه بزرگ میشن ولی احتمال اینکه بعدش احتیاج به تیمارستان پیدا کنه ادم خیلی زیاده😂

به نظرم همه چیز بستگی به شرایط و اینکه کمکی دارید یا نه
به این چیزا ربط داره
من خودم نمیتونم الکی بچه بیارم بخاطر اینکه باهم بزرگ بشنو اینا
بچه ها امکانات میخوان تو هر زمینه ای احتیاج به مادر سرحال پر انرژی دارن
من فکر میکنم خیلی شخصیه باید با خودتون رو راست باشید ببینید شرایط روحی روانی مالی شو دارید چند تا بچه داشتن و بچه دار شدن واقعا مهم نیست بچه خوب بزرگ کردن مهم تره

من که آوردم راحت شدم اما بعد ۶ سال ناخواسته باردار شدم این یکی پدر مو

هیچ کس نضری نداره؟😂

والا با اینکه شرایط ندارم افسرده ام هستم بچمم شلوغه یه وقتایی بش فکزمبکنم😐😐

سوال های مرتبط