دیشب برا اولین بااااار برگشتم به مادرشوهرم خستم کرده دیگه بخدا
این بچه همینجوریش وقتی میریم خونه مادرشوهرم غذا به زووووور میخوره باید با هزاااار ترفند بشونمش بهش غذا بدم
مادرشوهرم خیاط دختر همسایشون اومده بود لباس پرو کنه منم دیشب داشتم به پسرم با بازی و گول زدن شام میدادم بدو بدو اومده داخل میگه بسشه دیگه زیاد خورده شکمش اومد جلو بدش میخوام ببرمش پیش سمیرا ببینش حالا وسط غذای بچه میخواد بچه رو بلند کنه ببره منم برگشتم گفتم داره شام میخوره مگه واجبه که سمیرا ببینش واجب که نیست وسط غذا بچه رو بلندش کنم بیاد بیرون دیگه این که از دهنش زد بیرون که ببرش بیرون پسرم بلند شد رفت هر کار کردم غذا نخورد دیگه به حدی اعصابم خورد شد که داشتم منفجر میشدم دیگه هر چی باهام حرف زد زیاد تحویلش نگرفتم خودمم شام نخوردم انقد ناراحت بودم همیشه همینجورن بچه رو یهو وسط غذا خوردن یا قبل از غذا به یه بهونه بلندش میکنن پسرمم دیگه خدا هم بیاد غذا نمیخوره دهن باز نمیکنه

۸ پاسخ

عزیزم از من به تو نصیحت
مهمونی میری هرجا اصلا رو غذای بچه زوم نشو منم اوایل خیلی زوم بودم حرص میخوردم
الان هرجا میرم دیگه کاری بهش ندارم
چون تو خونه دستم بازه راحت با بازی بهش وعدهاش رو میدم
قبلا فقط حرص میخوردم اعصابم خورد می‌شد

میگفتی الان داره شام میخوره. هرموقع تموم شد ببریدش دم خونشون ک ببینه
اه چقدر رو اعصابن این قوم الظالمین

بدبختی بعضیا بفهمن رو چیزی حساسی بدتر مثل بچه ها لج میکنن بدتر و بیشتر انجامش میدن

من اصلا رو غذا دخترم حساس نیستم هرچی من بیشتر اصرار میکنم بیشتر لج میکنه گاهی شده یه وعده گشنه مونده وعده بعدی با کله اومده خودش خورده

منم میرم پیش خانواده همسرم بچهام همش درحال بازی کردن هستن اگه نخورن براشون غذامیارم

خونواده شوهر منم....

من میرم اونجا پسرم اصلا غذا نمیخوره حواسش به بازیه براش یکم غذا میارم میایم خونه میخوره

عزیزم این مشکلات توهمه خانواده ها وجود داره ، من وقتی مهمونی میریم چ خونه مامانم چ خونه مادرشوهرم میدونم دخترم قرار نیست زیاد غذا بخوره خودمو زیاد اذیت نمیکنم با خودم میگم این اتفاق همیشگی نیست بر فرض هفته ای دوبار در هفته میخوام ببینمش ، بزار این دوروز زیاد ن ب خودم سخت بگیرم ن دخترم

سوال های مرتبط

مامان رایان مامان رایان ۲ سالگی
سلام شب همگی بخیر
خب بازم سکوت شب و دم نوش برای مادران خسته 🍵🍵🍵
این دمنوش های آخری شبی خیلی خوبه قشنگ میخورم لذت میبرم 💆💆
امروز رایان با باباش رفته بودن خانه بازی منم تو بازار چرخ میزدم یکم خرید کردم رفتم پیششون ، یه چیزی توجهمو جلب کرد پسر بچه ای که تپل تپل بود ولی مامان باباش لاغر بودن گفتم اگه به ژنتیکه ماشاالله ببین چقدر بچه شون خوب وزن گرفته ، بعد دیدم مامانه شیر درست کرد پسر بچه خوردش (بازم تو ذهنم گفتم پسر من تو این یک ساعت حتی آب نمیخوره چه برسه چیزی بخوره 🤣😅)
به مامانه گفتم خدا حفظش کنه چند ماهشه؟؟( از رفتار بچه احساس میکردم ۱۵ماهه باشه )
گفت ۲نیم سالشه ،😶 گفتم چه جالب شیر میخوره ؟؟
گفت آره ، اصلا غذا نمیخوره منم شیر میدم کلا بهش ،☺️
گفتم وزنش خوبه ، خب حتما با شیر سیر میشه که غذا نمیخوره من با اینکه پسرم بد غذای بازم روزی ی وعده شیر میدم
گفت نه پسر من غذا نخورد منم شیرشو زیاد کردم وزن گرفت 😊
دیگه مکالمه نکردیم و من فک کردم ، درسته حالا بچه با شیر وزن گرفته من به پسر کم شیر میدم که غذا بخوره ولی به نظرم عادت غذایی چیزیه ک از بچگی باید به بچه ها یاد داد ، حالا بچه غذا نمیخوره قرار نیست بی خیال بشیم و ساده ترین چیز که شیر هست رو بدیم بهش ، الان این بچه تا کی باید شیر بخوره ؟
قرار نیست غذا خوردن یاد بگیره؟؟ باید از بچگی عادت سالم رو بهشون یاد بدین ، درسته پسر من لاغره کم وزن میگیره ولی خب بخاطر اینکه فعالیتش زیاده هر چیزی رو ک میخوره سوخت می‌کنه هیچی جذب نمیشه 😅😅
ولی مهم اینه یاد گرفته خودش غذاشو میخوره حتی کم باشه خودش با دست یا قاشق مستقل میخوره ☺️☺️