خونه عموی شوهرمیم یه شهر دیگه بچم همه چی دست میزنه همش دنبالشیم لوازمشونو برنداره میگه این چرا اینجوریه 😐😐😐😐 گفتم سنش ایجاد میکنه میگه نه بچه های من اینجوری نبودن گفتم هربچه ای یجوره دیگه نسل ها هی عوض میشن بچه های الان گودزیلان نمیشه با دهه های قبلی مقایسه کرد 😐😐😐 هی میگه چرا اینجوریه 😒😒😒

راحت ترین جا برا ما بچه دارها خونه خودمونه چون فقط نگران بچمون میشیم جایی رفتنی کنترل بچه و نگرانی وسایل اینو اون و مریضی و دخالت بقیه ..... خستگی آدمو چندبرابر میکنه

جایی که به بچت گیر نیدن نباید رفت مهصوصا تو این سن

بابا اونم یا یادش رفته زمان بچه های خودش رو، یا داره الکی میگه. اگه دوباره گفت چرا اینجوریه؟ بگو چطور مگه؟ سوالش رو با سوال جواب بده شاید از رو بره

خب اینو میگه که یعنی جمع کن برگرد سر خونه زندگیت

هر بچه ای متفاوت ما هم رفتیم اطراف خونه روستا مادر شوهرم دخترم پدرمون درآورد بس که همه میرفتیم می‌گرفتیم تو حموم دستشویی کابینت کشو قاشق چنگال خ

بگو بچه های نرمال اینجوری هستن شاید بچه های شما مشکل داشتن!!!

سوالی که از من میپرسن 😏😏😏آخه مکان جدیده بچه کنجکاوی میکنه من هرجا رفتم البته که فقط خونه ی پدر مادرامون میریم بخدا قسم مثل یه بادیگارد سر پام باش تکون میخورم که مبادا وسایلشون و دست بزنه یا خراب کنه ،بعدم با تعجب میگن همیشه اینطوریه؟؟من نمیدونم بچه های خودشون دست به سینه مینشستن آخه ؟والا مینداختن تو حیاط و کوچه ،یه عالمه آدم کمک دستشون بودن