۴ پاسخ

اول باید زبان مادری رو یاد بگیره بعدم سن مناسبش ۱۱ سال ی بالاس زبان فراره و حتما باید همیشه ادامه بدی پس وقتی بچه بخواد بره دیگه ۷ یا۸ سالش میشه خستس
ب نظر من بچه تواین سن فقط باید بازی کنه
استعدادش شکوفا میشه
استرس نداره
آرومه
اظطراب نداره و اینا واسه آیندش خیلی خوبه
کشور ژاپن بچه هاشون وقتی ایران بچه میره کلاس چهارم اونا میرن کلاس اول قبلش فقط بازی
پس واسه آموزش هیچ وقت دیر نیس

مهد بهتره بنظرم برای کلاس زبان زوده

کلاس زبان من تحقیق کردم میگن بعد از کلاس اول که کامل زبان مادری رو یاد گرفته باشن

مهد بهتره من کلاس زبان پرسیدم گفت الان مناسب نیست زوده

سوال های مرتبط

مامان لاوین مامان لاوین ۳ سالگی
یچیزی تعریف کنم میریم پارک من با چن تا خانوم دوست شدم رفتم تو جمعشون .... یکی از خانمها ک خیلی قشنگ حرف میزنه و مودبانه است بیشتر اوکی شدم پیش خودم چه خانومی حتما دخترشم عالی داره تربیت میشه ک با لاوین همبازی بشن .... دخترش پنج سالشه بسیار قلدر .... ببین تازه فهمیدم چرا همه از این خانوم فرار میکنن هیچوقت با یکی دوبار دیدن نمیشه کسی رو شناخت .... وقتی میشینیم تعریف میکنیم حرف می‌زنیم گاهی لاوین میگه آب میخام میاد پیشمون همزمان بچه اون خانوم میاد و دوتا از بچه های دیگه ک تو جمعن ‌‌‌‌.... اگه من مغز تخمه برا لاوین برده باشم یا بیسکوییت به همه تعارف میکنم به لاوین هم میگم آدم با دوستاش چیزی میخوره خوش میگذره .‌... حالا این خانوم پفک بزرگ باز میکنع بچه های ما همه نگا یدونه تعارف نمیکنه بچه های ما ... بعد میگه زهرا خوشش نمیاد بدم به کسی .... خب نمی‌خوای نشونش بدی .... اونروز لاوین سوار تاب بود دخترش بدون اجازه دوچرخه لاوین برداشته رفته کلی پایینتر من رفتم ببینم پس دوچرخه لاوین کجاست خانومه میگه عه دوچرخه لاوین بود ببخشید زهرا برداشته حالا برداشته هرچی میگم یه دور زدی دو دور زدی بیا لاوین میگه من اجازه ندادم یه کلمه به دخترش نمیگه اعتماد بنفسش میاد پایین .... امروز لاوین سوار چرخ و فلک شده بود تنها هم بود داشت آروم میچرخوند دخترش اومده میگه برو پایین میخام تند برم میگم نه زهرا الان لاوین نشسته بزار یکم آروم بره بعد نوبت تو شد تند برو نشست انقد تند چرخوند ک لاوین جیغ زد مامانه هم بالا سرش احساس غرور .... خب آخه زن یچیزی نشون این بچه بده روزی یه اسباب بازی بزرگ براش میاره پارک به هیچکس هم نمیده ک اشک همرو درمیاره .... خلاصه دیگه من دوستیمون رو ته خط دیدم