سلام من پسرم ۹ ماهشه همشه جلوگیری طبیعی میکردم بعد چهارسال پسرم با جلوگیری طبیعی به دنیا اومد یعنی نخواسته ولی خب خیلی دوسش دارم همون موقع ک فهمیدم باردارم خیلی خوشحال شدم
الان دوباره باردار شدم خیلی سخته چیکار کنم ۲ ماهشه مادرم اینا هم نیستن
با مادرشوهزم هم دعوا کردم قصد اشتی هم ندارم غمم گرفته چطوری دوتا بچهکوچیک نگهداری کنم اصلا دیگ بچه نمیخوام
تایپیک بعد علت دعوا میگم

درسته خیلی سخته ولی خدا خودش کمک میکنه
این روزا هم به خوبی میگذره ولی خدایی طبیعی اصلا روش جلوگیری نیست ریسک نکن

خیلی سخته منم چند روز بود شک داشتم باردارم یا ن خیلی غصم گرفته بود ولی خداروشکر بی بی چک زدم منفی شد خداربزرگه عزیزم بزرگشون میکنی سختیش زیاده ولی یبار بزرگ میشن راحت میشی.اصلا منت مادرشوهر نکش برات بچه بزرگ کنه بچه هایی که دست مادرشوهر بزرگ شدن خیلی بی ادب و با وابسته شدن به مادربزرگشون من یه نمونشو تو خانوادم دیدم جوریه عروس عموم به بچه هاش بگه من از باباتون طلاق میگیرم بچه ها میگن برو ما مادربزرگمونو میخوایم

سخته برات ولی به هیچ عنوان از مادرشوهر نخواه حتی یک ساعت بچتو نگه داره اختیار زندگیت و تربیت بچه هات میوفته دستش

اگر کمک کردنشون تو بارداری خوبه ارتباط برقرار کنید حالا نه حتما صمیمی
همین حد که فقط قهر نیستید
اینطور غذا اینا میفرسته یا بعدا بچه بزرگتو. نگهمیداره وقتایی که کمک میخوای
این وسط هم همسرتو بیشتر میبینن و غذا و بچه رو جابجا میکنه

منم بچه اولم یکسالش بود که باردار شدم الان دخترم ۹ ماهشه خیلی سخته ولی خداروشکر مامانم کمکم میکنه سخته ولی خداروشکر میکنم

آشتی کن باهاشون