مامانایی که امروز بچه هاتون بردید پیش دبستانی همکاری کردن یانه؟به ما گفتن پنجم بیان ولی میدونم نمی ایسته اونجا

اره از روز اول با باباش رفته من نرفتم

دخترم از ۱۵شهریور میره با باباش باباش میرسونتش میره سرکار خداروشکر میمونه

دختر من امروز گریه میکرد کاش کلاس اول بودم منم امروز میرفتم چرا باید تا ۱۵ صبر کنم خدا کنه همینقدر ذوق داشته باشه برای رفتن

پسر منم پارسال مهد میرفت اصلا گریه نمیکرد امروزم صب رفت خداحافظی کرد منم اومدم رفتم دنبالش دلتنگ شده بود گریه میکرد

همین الان پشت در کلاسشم نمیمونه و گریه پشت گریه

پسر من رفت سرکلاس ولی یک ساعت و نیم وایستادن بیرون کلاس بعدش اومدم خونه بعد رفتم دنبالش بهش گفتم میرم خونه ولی مثل این که چند باری سراغم رو گرفته ولی خداروشکر گریه و بهانه گیری نکرده
پسر منم بهم وابسته هست و هر جا نمیمونه

خوب بود اهورا که صبح گریه من نمی رم بهت وابسته هستم تنهات نمی زارم خلاصه رازیش کردیم همراه پدر رفتیم پیش دبستانی خوب یه کم بغضی بود ولی رفت داخل دیگه اومد خونه همش تعریف که چیشده چی خوردیم ولی همش می گفت به دوستم گفتم که دوستم من همش نگران مامانم الان مامانم کجاست🥺🥺🥺محیط اونجا شاه بچه ها هستن می مونن

باید براش خیلی جذاب و شیرین تعریف کنی همش از دوستاشو بازی و نقاشی و زنگ تفریح بگی
من به دخترم یه هفته گفتم خیلی خیلی ذوق داشت بدون هیچ مشکلی موند البته اونم پارسال که پیش یک بود

قبلش باهاش زیاد حرف بزن عریزم منو باباش یکماهه تکرار میکنیم که میری میمونی میایم دنبالت امروزم روز اول بود نهایت همکاری کرد و موند
بچه منک یه ثانیه هم جدانمیشد ازم

چند باری سراغ منو گرفته بوده از مربی اش من مونده بودم

ولی دیگ فردا فک نکنم ایست کنم
چون باید عادت کنن