۹ پاسخ

عزیزم سوره ی والعصر رو زیادبخون باصدا بلند دستت روشکمت من این کارو کردم بخدا چنان صبری خدابه خودت وبچه میده منکه تجربه های خواهرامم میبینم همین طورن ابجیم دختربزرگش بدنیاامد سنگ صبور اما دومی بارداربود مادرم فوت شد و۳ روزقبل چهلم مامانم زایمان کرد این بچه هم توبارداری وهم شیرپراز استرس وغصه خورد خواهرمو پیرکرد تابزرگ شد بارداری وشیر مادر تاثیرزیادی داره تو صبوری بچه

عزیزم بخدا فقط بارداری تاثیر شدید در صبوری یا گریه کردن بچه داره تجربه مادرم که ۶ تابچه داره وخودم ۴ تا رومیگم مادرم میگفت سر بچه اولش چون یه بچه ۷ ماهه فوت شده بود براداداش اولم وابجیم خیلی بهش استرس دادن وحسابی هم گریه میکردن اما سر ابجی دومم شهردیگه بوده توسکوت وارامش ودورازحرف وحدیث بوده ابجیم ساکت وصبور و همین طور داداش پابجی بعدیم صبور بودن باز من بنابه دلایلی نمیخاسته باردارشده خیلی فشارعصبی داشته منم گریه میکردم زیاد وواقعا الان منوابجی بزرگن به شدت جوشی هستیم وغصه میخوردیم
حالاخودم منم یه بچم مثل دختربزرگت منو دیوانه کردیعنی ۶ ماه از غروب تا ۶ صبخ فقط جیغ گریه ووو منوهلاک کرد بخدا تاصبح میشدمیخوابید سراون بچم هم خیلی مشکل داشتم بارها عذاب کشیدم اما سر بچه دیگم شوهرم شهردوربود من تنهابابچه بزرگم که گریه میکردخودم بودم وخودم چنان ارامشی داشتم بارداری خوبی بود بچم سنگ صبور شد بخدا شیرش نمیدادم مادرم میگفت مادرندهدشیربه فرزندخموش ومیگفت بچه شیربده واقعا میزاشتم جامامانم بخدامیگفت حتی گریه نکرد ازصبح تاغروب که نبودم بچه اخرمم صبوربود گریه داشت درحد بچه معمولی اما اونم اذیتم نکرد چون بارداری ارومی داشتم حالاگلم فقط خودتو ازاسترس دورکن بچه ات هم صبور میشه

وای باز من دخترم خیلی آروم بود خداروشکر کولیک اینا نداشت خوابشم زود تنظیم شد... باز الان میترسم پسرم مث دخترم نباشه پدرمو دربیاره🥲😁

من که دختر اولم خیلی اروم بود کولیکش دو هفته بود اونم گریه نمیکرد زیاد فقط انگار میخواست بیدار بمونه دومی جوری دهنمونو سرویس کرد تا ۶ ماهگی نه خواب داشتیم نه آسایش.بچه ها باهم متفاوتن

من خواهرم سه تا بچه داره اولی بدنیا اومد خییییییلی وحشتناک اذیت میکرد دومی دختر شد خدایی خیلی اروم بود بچه سومش ک با اختلاف ده ماه باردارشد بعد بدنیا اومدنی فرشته بود ادم ب مظلومیت این بچه گریه ش میگرفت ازبس اروم بود اینو گفتم ک بدونید هربچه ی فرق میکنه ایشالا دومی اروم باشه وسالم

دقیقا دختر منم همینطوری بود فقط با این تفاوت که من 4 ماه درگیر کولیک بودم و تا دوسالگی هم فقط تو خواب شیرخورد تو بیداری عوق میزد وزنگیریش هم کند بود از همه چی بدش میومد خوابش هم به شدت کم بود
ولی پسرم که دنیا اومد خداروشکر کولیک نداشت فقط رفلاکس داشت ولی اذیت نمیکرد خوابش عالی بود حسابی تپل بود حتی یه تایم زیادی هم اضافه وزن داشت و بهداشت دعوام میکرد زیاده ولی خیلی آروم تر از دخترم و بود خداروشکر خوش غذا
حالا سومی ببینم به کدومشون میره😅

نه بچه ها فرق دارن باهم منم یک دخترم اذیت میکرد یکی نه کاملاً باهم متفاوت هستن الانم بزرگ شدن کلا اخلاق هاشون فرق داره یکی خانوم و آروم یکی آتیش پاره خدا رحم کنه این دختر سومیم رو😅

سلام گلی
نه هر بچه ایی با دیگری فرق داره

نه لزوما.
ممکنه یه شباهت هایی داشته باشن ولی حتما عین هم نمیشن

سوال های مرتبط

مامان حلماوتودلی🐤🐥 مامان حلماوتودلی🐤🐥 هفته بیست‌وچهارم بارداری
یعنی بخدا دارم دیوونه میشم...دیشب خیلی یهویی مجبور شدیم خونه مامانم بمونیم...بعد من حلما رو از شیر گرفتم حدود دو سه روزی کار داشتم پیش مامانم بود مامانم براش شیشه شیر خریده بود داخلش برات نبات داغ درست میکرد شبا تو خواب نق میزد بهش میداد و روزا هم داخلش ابمیوه و شیر و چایی میداد...وقتی رفتم خونه خودم یشب ندادمش خیلی گریه کرد مامانم گفت بهش بدههه گناه داره بزرگ بشه خودش دیگه نمیخوره...الان ماه دیگه میشه ۳ سالش چون شیشه شیرش نبود از ساعت ۴ داره گریه میکنه بهونه میگیره... همه رو از خواب بیدار کرد...تا خالش پاشد رفت از داروخونه براش اورد یکم نعنا داغ براش درست کردم همین الان خورد خوابید😑 هرکار کردم تو لیوان یا قمقمه نخورد...فقط گریه میکرد..
یبار از سینه گرفتمش یبارم الان باید از شیشه شیر بگیرمش فقط بخاطر دلسوزی الکی مامانم😢
شما یوقت این اشتباه رو نکنین ...دختر من اصلا شیشه شیری نبود از بعد اینکه از شیر گرفتمش مامانم براش رفت شیشه شیر خرید...خودم بیدار میشد شبا بهش اب میدادم یا بغلش میکردم میخوابید الان عادت کرده تو همون شیشه شیر باید نعناداغ یا اب بخوره