یعنی بخدا دارم دیوونه میشم...دیشب خیلی یهویی مجبور شدیم خونه مامانم بمونیم...بعد من حلما رو از شیر گرفتم حدود دو سه روزی کار داشتم پیش مامانم بود مامانم براش شیشه شیر خریده بود داخلش برات نبات داغ درست میکرد شبا تو خواب نق میزد بهش میداد و روزا هم داخلش ابمیوه و شیر و چایی میداد...وقتی رفتم خونه خودم یشب ندادمش خیلی گریه کرد مامانم گفت بهش بدههه گناه داره بزرگ بشه خودش دیگه نمیخوره...الان ماه دیگه میشه ۳ سالش چون شیشه شیرش نبود از ساعت ۴ داره گریه میکنه بهونه میگیره... همه رو از خواب بیدار کرد...تا خالش پاشد رفت از داروخونه براش اورد یکم نعنا داغ براش درست کردم همین الان خورد خوابید😑 هرکار کردم تو لیوان یا قمقمه نخورد...فقط گریه میکرد..
یبار از سینه گرفتمش یبارم الان باید از شیشه شیر بگیرمش فقط بخاطر دلسوزی الکی مامانم😢
شما یوقت این اشتباه رو نکنین ...دختر من اصلا شیشه شیری نبود از بعد اینکه از شیر گرفتمش مامانم براش رفت شیشه شیر خرید...خودم بیدار میشد شبا بهش اب میدادم یا بغلش میکردم میخوابید الان عادت کرده تو همون شیشه شیر باید نعناداغ یا اب بخوره

۱۲ پاسخ

بنظر من مامانت کار خوبی نکرده
میتونست بچرو نگه نداره بگه اذیت می‌کنه ولی اینطوری بدعادتش کرده و زحمت شمارو دوچندان....
باید باز یورو از شیشه بکیری

براش از این لیوانای نی دار عروسکی در چند طرح بگیر خوشش میاد یواش یواش شیشه رو ول میکنه

سلام عزیزم متاسفانه بزرگترین اشتباهی که بعضی ها می‌کنند همینه که تا بچه رو از سینه گرفتن شیشه میدن و متوجه نیستن شما داری عادت مکیدن رو از بچه ترک میدی و اینکه سینه بگیری شیشه بدی که دوباره بدتر مثل بچه شما عادت خیلی شدید پیدا میکنه به شیشه و بخدا ده برابر سختر از گرفتن ار سینه میشه و باید بازم یکبار دیگه به بدبختی تلاش کرد از شیشه گرفت برای بار دوم، و این خیلی سختر از بار اول و از سینه ست، من همیشه این نکته رو میگم به مامان ها سینه گرفتید شیشه ندید یادمه یکسال یکی از همکارام بچه دومشو حامله شد اولی دیکگه زیادشیر خورده بود از سینه گرفتش بعد خونش نزدیک مدرسه بود یک روز دیدم پسرش اومد اونجا دنبال مادرش با باباش آمد داخل دفتر دیدم شیشه دستشه پرسیدم چکار کردی گفت خیلی اذیت بودم شیشه دادم، گفتم خواهرانه نصیحت میکنم نده گفت چرا دیگه براش توضیح دادم که خیلی سختت میشه دیگه بنده خدا اتفاقا گوش کرد لیوان نی دار درست کرده بود گفتم باز این بهتره و بعدها که متوجه شده بود و از مامانشم ه
پرسیده بود اونم گفته بود آره شیشه نباید دوباره عادت بدی خیلی بده و اینها همیشه دعای خیر برام میکرد.با اینکه خودمم بچه ای و تجربه ای نداشتم ولی میدونستم این موضوع رو. حالا انشالله شما هم بتونی راحت بگیری از شیشه ولی در کل کار خیلی کار اشتباهی هست.

عزیزم چیز بدی نیست اتفاقا خوبه ک با شیشه شیر میخوره شبا تازه میگی ۳ سالشه
سخت نگیر زیاد اونم مادره مطمعن باش از شما دلسوز تره جانم

دوست عزیز مادرتون برای اینکه بچه تغذیه داشته باشه و بهانه شمارو نگیره اینکارو کرده
اگربچه ی شمانبود پیشش شیشه نمیخرید
نیتش خوب بوده
ناراحت نباش
بچه از عادت درمیاد

سلام سر شیشه شیر رو‌ هر چند روز گشادترش کن تا نتونه زیاد میک‌بزنه کم‌کم به لیوان نی دار‌ عادت میکنه و شیشه رو‌ نمیگیره

من تو هیچ موردی نه تربیت کردن نه شیر گرفتن نه از پوشک گرفتن نه خرید کردن خداروشکر هیچ کس دخالت نکرد فقط یک بار دیدم مادر شوهرم بهش چایی میده گفتم چایی نده ارزش غذایی که نداره الکی قند میخوره.به نظر من نباید دایه مهربان تو از مادر شد

عزیزم هیچ اشکالی نداره خوبه که شیشه شیر دوس داره توهم بجای چای اینا شیر بریز بخوره قوی بشه

سخت نگیر اون بچه همش سه سالشه حالا شیشه بخوره مگه چی میشه؟

سرشیشه رو کم کم قیچی کن وبهش بگو خراب شده طی دو سه روز ذره ذره نوکشو بچین تا اروم اروم ترک کنه وقتی کلا قیچی بشه دیگه میریزه روش خودش میزاره کنار

منم هستی ۲سال و ۳ماه شیرش دادم دیدم بزرگ شده (البته دیر گرفتمش چون میخواستم زمستان که تولدش شد بگیرمش گفتندنه زمستان خوب نیست تابستان میخواستم بگیرمش گفتند تابستان گرمه نگیرش ) خلاصه دیدم همون مردم که اینارو می‌گفتند گفتند خرس گنده شده نمیخوای بگیرمش فهمیدم مردم حرف خیلی می‌زنند نباید گوش به حرفشون داد منم ۲سال ۳ ماهش که شد منم تلخک تو خونه داشتم زدم به سینه م دادم خورد گفت تلخه بعدم دیگه نخورد خوابید شب ها بی قراری میکرد اونم آب میوه گرفتم بودم بهش میدادم غذاش میذاشتم شب ها آخر شب که می‌خواستیم بخوابیم میدادم سیر بشه بخوابه یه هفته رو پاهام می‌خوابید لالایی میخوندم راهش می‌بردم تابخوابه می‌خوابید میذاشتمش جاش نه شیشه بهش دادم نه گول زنی نه تو روئ روئک نشستمش از پوشک گرفتنش دوماه طول کشید فرش هامون جمع کردم موکت بود خونمون میبرمش ۵ دقیقه ۵ دقیقه دستشویی تا یاد گرفت تازه دخترم ترس از دستشویی هم داشت اول میبردمش حمام بعد کم کم دستشویی بادکنک اینا میزدم تا بره تو دستشویی براش برچسب میزدم دایی م رفته بود تو دستشویی میگفت دستشویی تون تولده 🤣

بعدشم مامانت درمقابل تووبچت مسئول نیس چرا حق بجانبیم همین که بچهامونو نیم ساعتم بگیرن لطف بزرگی میکنن چرا خونوادتو نصفه شبی اینهمه اذیت کردی برایه شیشه

سوال های مرتبط