۳ پاسخ

من شبا خیلی دیر خوابم می بره 🥲حدود سه و نیم اینا
هی آب میخورم بخاطر اسید معده هی میرم دشوری🤣 اون لا به لای بیداری هام مثلا مغزیجات ،میوه خشک اینا میخورم
بخاطر همین روزا دیگه تا ده و نیم اینا خوابم🙁🙁یه نیم ساعت پیش صبحانه خوردم و الان به پهلوی چپ دراز کشیدم که دختر خانوم سه تا تکوناشو بزنه من برم به کار و زندگیم برسم 🤣

من از تو بدترم 🤣🤣🤣ولی خوب خداروشکر همین ک تنمون سالمه هما کاری میتونبم بکنیم 😍

حامله ای قعوه میخو ی مشکلی نداره؟

سوال های مرتبط

مامان آرسام 🩵🍼و نی نی🍼🩵 مامان آرسام 🩵🍼و نی نی🍼🩵 ۱ سالگی
مامانای گل‌اومدم ی سؤال‌ دارم بعلاوه عذاب وجدان 🙃
دیروز پسرم و شوهرم رفتن خونه مادرشوهرم تا شب بودن ( من تا رفتنش‌باهاش کمی بازی کردم) اونجا ۱۰ تا‌نوه‌هستن از ۵ ساله بگیر تا اخری‌ ۱۲ ساله، خلاصه امروز هم ک فرصت نشد باارسام بازی کنم عزیزش زنگ زد‌امروز‌نمیایین ارسام؟ مامان رو هم بیارین. چون من ی ماهه نرفتم و قصد دارم نرم چون ۴۰ دقیقه راهه و اونجا برم چند‌ساعت باید بشینم و برااام سخته خیلی و ب شوهرم گفتم بهشون بگو ک سخته براش نشستن و دراز هم راستش دوسندارم بکشم اونجا، خلاصه ارسام و باباش‌الان ناهار خوردن و رفتن گفتم شام درست کردم بیایین و شب ۸ ۹ میان و من امروز با ارسام بازی نکردم( مادر و عذاب وجدان🙃😬) حالا بنظرتون این بچه اونجا بهش خوش‌میگذره پیش‌دختر‌پسر عمه هاش یا پیش‌من‌تنها اگ امروز بود؟؟ واقعیت برا من ک تو شرایط بارداری ام این استراحت ها عالیه ولی میگم نظر شما چیه؟ عذاب وجدان داشته باشم ک بچمو فرستادم؟؟😬 یکی منو از عذاب وجدان در بیاره
مامان دلوین مامان دلوین ۲ ماهگی
وای باورم نمیشه کمتر از ۵۰ روز دیگه نی نی جون بدنیا میاد

چقدر زود گذشت واقعا 🥺 پارسال این موقع اصلا فکرشم نمیکردم ک بخام ب این زودی تصمیم بگیرم ک بچه دار بشم😁☺️ اینکه میگن ادم از فردای خودش خبر نداره شامل حال منم فک میکنم میشه😁
ولی با این حال خوشحال ترینم بخاطر نی نی جان و اومدنش
گاهی باخودم میگم ک چجوری تنهایی بسر میکردم این ۶سال رو😕
خدارو شکر بابت اینکه قابل دونست ک نی نی بده
خداروشکر بابت نی نی سالمی ک داده☺️
ایشالا ک چن وقت دیگه زایمان راحتی نصیبم کنه و هروقت ک فک بکنم ک زایمانم خداروشکر کنم😁درسته خاسته زیادیه ولی ایشالا ک خدا پشت گوش نمیندازه😂

شماهم بیاین بگین چجوری گذشت بارداری بهتون و تا الان چجوری بوده براتون
من اولا احساس وحشت داشتم انگار ک درونم ی هیولا قراره باشه و احساس اینو داشتم ک میخاد درونمو بخوره😂😂 دراین حد .مثل خون اشام ها😛😂😂 نمیدونم چرا مخصوصا از ۱۵ هفته این حس شروع شده بود تا ۲۳.۲۲هفته ک لگداشو حس کردم و کمی اروم شدم