سلام عزیزای دلم..🫂
دیشب تا صبح دخترکم توی تب می سوخت ..و کلافه ترین و ناراحت ترین بود..🥺🤒
هیچ کاری نمی تونستم برای دردهاش بکنم و این برای من خیلی دردآور بود..
جز شیاف و استامینوفن کاری نمی شد بکنم و انگار اصلا روش تاثیری نداشت
تمام صورتش رو می خاروند و دونه های ریز آبله مرغونش شده بودن خوره ی جونش ...
تا صبح هزار بار ناله کرد هزار بار چرخید دور خودش و چقدر بغلش کردم و راه بردمش و چهار ساعت مداوم سینم توی دهنش بود و تا درمی‌آوریم می زد زیر گریه...خلاصه هزار راهکار امتحان کردیم اما شب ، شبِ طول و درازی شده بود واسمون و انگار تمومی نداشت...
طفل معصوم دختر نازم آبله مرغون و دندون درآوردنش هر دو عذاب جونش شده بودن...
یادم میاد از وقتی که چند روزه بود ...چقدر کوچولو بود و شبیه عروسک ها ...
دلم می خواد برگردم به اون روزها..سخت بود اما شیرین بود لااقل درد کشیدنت رو نمی دیدم...
"""عکس مربوط به چند روزگی دختر کوچولو""""👶🏻🍓

تصویر
۲ پاسخ

الهی عزیز دلم
ایشالا ب زودی خوب میشه

خدا سلامتی بده بهش عزیزم

مقالات مرتبط

خونریزی بعد از زایمان سزارین
خونریزی بعد از سزارین تا کی ادامه دارد؟ + علائم خطر
بیماری آبله‌ی میمونی
بیماری آبله‌ میمونی در ایران و میزان کشندگی آن
دمای مناسب بدن نوزاد
درجه تب زیر بغل نوزاد چند باید باشد؟ دمای مناسب بدن نوزاد
شیاف استامینوفن ۱۲۵ برای کودکان | میزان، نحوه مصرف
شیاف استامینوفن ۱۲۵ برای کودکان | میزان، نحوه مصرف

سوال های مرتبط

مامان نورا مامان نورا ۱۱ ماهگی
سلام شبتون بخیر،  ممکن ی همفکری به من بدید ممنون میشم.
دخترم چند روزه غذا می دم مثلا می خوره اما دو سه تا قاشق تو دهنش نگه می داره یهو می ریزه بیرون چند بار این کار م کنه تا آخر کلافه می شم کلا جمع می کنم حین غذا هم مدام میاد تو بغلم آخرش دو تایی باید کلا بریم تو ماشین لباسشویی .... شیرشم که مثلا ۱۲۰ سی سی نمی خوره . کلافه شدم شب تا صبح هم خیلی بیدار می شه اما شیر شبش قطع شده قبلا. لاغر شده . وزن کم کرده.
الان ده ماهش
مشاهده ۳ پاسخ
مامان زندگیم مامان زندگیم ۱۶ ماهگی
خانما مک از همون اول که پسرم بدنیا اومده
سینه سمت راستم شیر نداشت
خیلی کم بود شیر
منم چون چپ شیر داشت اونو به پسرم میدادم‌
بماند که سینه ام الان چپ خیلی بزرگتر از راسته 😔
دوروزه سینه سمت راستم به شدت درد می کنه دور از جون انگار می خوام بمیرم
از دیشب تا صبح خیلی درد می کرد
صبح هم پسرم هی گریه می کرد من خوابم سنگین شده بود برا اولین بار
خیلی درد می کنه
زیر بعدم رو میاره بالا درد می گیره کش میاد
به نظرتون چیکار کنم 😔
مشاهده ۴ پاسخ
مامان قلب مادر مامان قلب مادر ۱۶ ماهگی
خانما پسرم حالت پرخاشگر شده
همش سرشو محکم می کوبه به عقب
صورتشو می کوبه به زمین
جیغ میزنه
گریه می کنه
غذا اصلا نمی خوره
وزن نمی گیره
فقط شیر و آب
حالت پرخاشگر و عصبی هم شده بود امروز😔
مشاهده ۲ پاسخ
مامان سورنا مامان سورنا ۱۱ ماهگی
دیشب تا ۱ نخوابیده
صبح ۶ بیدار شده
شیر نمی خوره
نمی خواب
تمام دیشب و الان فقط بهانه می گیره
از سر درد دارم می میرم
فقط گریه می کنه
چی کارش کنم🙄🙄
مشاهده ۲ پاسخ
مامان اسما...♡ مامان اسما...♡ ۱۰ ماهگی
سلام قشنگا...🌹
امروز دخترکم خیلی کلافه بود آخه کل بدنش دونه زده بود..🥺
از دیشب تا الان دو بار تب کرده و من خسته ترینم یه بار سه صبح یه بار ۲ بعداز ظهر...🤒
خدا رو شکر با شیاف و استامینوفن تبش میومد پایین...
اما باید امشب ببرمش دکتر...🫢
از صبح با اینکه غصه ی عالم رو دلم بود کارهام رو کردم..🤧
و خونه الان دسته گله اما گله اصلی این خونه یه خورده ای بی حاله..🥺
کلا از تلویزیون دیدن خوشش نمیاد ولی عاشق بازی کردنه...🧸
الهی که هیچ بچه ای هیچ دردی نداشته باشه...🤲🏻😓
.
.
شما چه خبر امروز در چه حالی بودید؟
مشاهده ۲ پاسخ
مامان لیام❤️و تو دلی مامان لیام❤️و تو دلی هفته هشتم بارداری
پوستم کنده شده امشب لیام ساعت به ساعت بیدار می شد و گریه می کرد شیر میدادیم هم زیاد نمی خوردفقط تو جاش غلت میزد و گریه می کرد با روغن بابونه هم ماساژش دادم اصلا تاثیری نداشت شما می گید برا چیه دو سه روزه این طوریه
مشاهده ۳ پاسخ
مامان زندگیم مامان زندگیم ۱۶ ماهگی
احساس می کنم بدترین مادرم
چون بچه ام بدلذاس
اصلا غذا دوست نداره فقط شیر می خواد اونم شیر مادر
شیرخشک هم نمی خوره
۶ ماهه استپ وزنی کرده
این همه خرج می کنیم تو خونه
هر چی که می بینم خوبه براش می خرم
ولی لب نمی زنه
سرگرمی می کنم
بزور
اونم یا بالا میاره
یا اگرم بخوره وزن نمی گیره
تو گهواره میام
می بینم مامانا همشون بلا استثنا صبحانه میدن
ناهار می پزن
اما پسر من فقط و فقط شیر مادر می خوره
هر بار صبح تخم مرغ سیب زمینی و کره و شیر درست کردم
حتی یه قاشق هم نخورد
همش اصراف می کنه
خونه زندگیم به هم ریخته شده
از بس از صبح تلاش پی کنم برای اینکه یه قاشق بزارم دهنش
خودم به هیچی نمی رسم
از طرفی اوضاع مالی شوهرم به هم ریخته
واقعا خیلی کلافه ام خیلی زیاد😔
مشاهده ۶ پاسخ
مامان فاطمه و مهدیار مامان فاطمه و مهدیار ۱۳ ماهگی
مامانا ببخشید سوال می پرسم. پسرم تبش ۳۷ و نیم بود. یه دو سه دقیقه خیره شده بود چشماش. بی حال شده بود. دیگه نه لبش کبود شد نه فکش قفل شد نه لرز نه هیچی دیگه
قشنگ نشسته بود. دکترا بدون نوار مغز می گن تشنجه. داروی ضد تشنج زدن بهش. دیازپام میدن بهش. می گن تا هفت سالگی هر وقت تب کرد باید بدی اینو. من نمی خوام بدم. اصلا خود دکترم شک‌داره تشنج باشه. چرا مغغز بچه رو داغون کنم با این دیازپام اخه؟ یکی بگه من چیکار کنم خل شدم😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭
مشاهده ۱۲ پاسخ
مامان محدثه مامان محدثه ۱۵ ماهگی
خانم ها امروز دخترم از ماشینش گرفته بود بلند شده بود تعادلش رو از دست داد با پشت خورد زمین. سرش خورد به قالی همون موقع خیلی گریه کرد. اما بعدش که آروم شد خوابید بیدار شد کلی بازی کرد اصلا گیج و بی‌حال نیست اما دو سری که شیر خورده یکم بعدش آورده بالا. البته چند ساعت بعدش شیر خورد تقریبا یه سه الی چهار ساعت گذشته بود. اما دو سری آورد بالا یکم. آیا خطرناکه؟ باید کاری بکنم؟ خیلی نگران شدم 🥲
مشاهده ۷ پاسخ
مامان محدثه مامان محدثه ۱۵ ماهگی
تا چند وقت پیش واقعا خواب دخترم معضل خیلی بزرگی برام بود به لطف یکی از مامان های گهواره تا حد زیادی مشکلم حل شد خدا خیرش بده. دخترم تا دو ماه پیش روی تخت کنار مادر می خوابید و کنارش هم بالش میزاشتم که غلت نزنه توی خواب، هر دو ساعت هم بیدار میشد واسه شیر خوردن یا کلا غر میزد. بعد یه روز خوندم توی گهواره یکی از مامانا نوشته بود از وقتی روی زمین می‌خوابه بچه اش راحت تر شده خوابش. منم گفتم بزار امتحان کنم. یه روز خودم و همسرم با بچه رفتیم روی زمین توی پذیرایی خوابیدیم. اون شب واقعا راحت خوابیدم هم خودم هم بچه. کلا دوبار بیشتر اون شب برای شیر بیدار نشد. خیلی راحت خوابید همه اش توی خواب لول میزد هرجا دلش میخواست می‌رفت منم کاری نداشتم بهش روی شکم می خوابید و خلاصه راحت خوابید. واقعا تجربه مفیدی بود برام و خیلی بهم کمک کرد. یا اینکه هنوزم هر از گاهی یکم اذیت می‌کنه دخترم توی خوابیدن اما حداقل وقتی می‌خوابه دیگه مثل قبل برای شیر زیاد بلند نمیشه و توی خواب هم از ناله و غر خبری نیست ☺️
مشاهده ۱۱ پاسخ
مامان گل پسری مامان گل پسری ۱۰ ماهگی
و بالاخره جواب بی خوابی.نق زدن.گریه بی دلیل.بغلی شدن.کم غذا خوردن.بی حالی.غر غر کردن.تب یهویی.داغی.اسهال.جووونه زد.🦷😬

امروز از صبح که بیدار شده بود روی دور گریه بود تا الان.😭
عصر خیلی یهویی تب کرد جوری که بدنش کلا داغ بود.🤕
بردمش حموم توی حمومم خیلی بی حال بود.🛀

الان داشتم پوشکش میکردم یهو دیدم دندون تازه جوونه زده.🦷

این سومین دندونشه و اولین دندون از بالا.🥺🥰
مشاهده ۹ پاسخ
مامان اوین مامان اوین ۱۰ ماهگی
سلام خانم دختر از صبح تا شب چهار بار مای بی‌بی عوض کردم اسهال تو اسهالش رگ قرمز بود چیکارکنم
مشاهده ۶ پاسخ
مامان زندگیم مامان زندگیم ۱۶ ماهگی
خانما شماهم مثل من هستین ؟
پسرم سیستم ایمنی قبل از پنج ماهگی خیلی خوب بود
تا اینکه وقای ۵ ماهه شد بدون تب تشنج کرد
۲۶ روز بستری شد تو بیمارستان
از ۶ ماهگیش دیگه لاغر و ضعیف شد وزن نگرفت
مشکل گوارش داشت
همش یبوسته
غذا کمکیش رو شروع کردم هرروز بهش شیره بادوم میدم
آب ماهیچه میزارم تو شیشه با بلدرچین
ولی چیکار کنم پسرم همکاری نمی کنه
هیچ کدوم رو نمی خوره
بعضی وقتا بزور چند قاشق
فقط دوست داره شیرمادر بخوره
منم شیرم قوی نیست به اونصورت
الان داشتم یه تاپیک تو گهواره می خوندم
می گفت بچه های من سیستم ایمنیشون خیلی قویه همه چی می خورن و اصلا مریض نمی شن
تو دلم گفتم منم همه اینایی که این خانمه درست می کنه دوبرابرشو تهیه می کنم
اما پسرم استقبال نمی کنه و سیستم ایمنی پایینی داره
وقتی شوهرم می گه دوروز بریم مسافرت وحشت می کنم
بهم می گه ۲۰ دیقه بریم مهمونی می ترسم
چون پسرم سیستم ایمنی قوی نداره
همکاری هم نمی کنه باهام
دوروزه دارم با بدبختی بهش با قاشق ۳۰ سی سی شیرخشک میدم
چون می گن شیر خشک ویتامین های زیادی داره
بزور می خوره
مشاهده ۵ پاسخ
مامان نورا مامان نورا ۱۲ ماهگی
خانوما نورا از شب تا صبح سرفه وحشتناک داشت🥲🥲بخور سرد هم بالا سرش بود
دکتر براش پلاژین نوشته یادم رفته چند ساعت ی بار بود
۸یا ۱۲ساعت
شما میدونید ؟؟؟چند ساعت ی بار باید مصرف کرد؟
مشاهده ۵ پاسخ
مامان یاس مامان یاس ۱۱ ماهگی
قشنگترین و عجیب ترین حسی که از زایمان تا الان تجربه کردید چی بوده؟
برای خودم، یکی زمان زایمانم بود، چون من زایمان طبیعی داشتم و خیلی زایمانم طولانی شده بود و همش تو دلم میگفتم یعنی واقعا یه نی نی تو شکممه پس چرا نمیاد😅 و وقتی سر کوچولوش رو دیدم برام عجیب ترین و الان قشنگترین حس دنیاست.
دومی هم موقع شیردهی بود که پرستار بهم آموزش میداد و به پرستار گفتم اصلا شیر میاد که بخوره و بعد که قطرات زرد رنگ آغوز رو دیدم خیلی حس جالبی داشت.
الان هم هر روز عکسای دختر کوچولومو با قبل مقایسه می کنم و باورم نمیشه این مسیر پر از چالش انقدر زود گذشت و یاس قشنگم انقدر برام شیرین شده که هر لحظه بخاطر بودنش خداروشکر میکنم.
مشاهده ۴ پاسخ