۱۲ پاسخ

بنده خدا میاد ازخودت و بچه ت سر بزنه
نوه ش هست دوستش داره که میاد
از خونه ت نندازش بیرون چون ممکنه با شوهرت باز بخاطرش دعوا بیوفتین ارزش ندارع

خب بیاد مشکلش چیه اونم مادر

من جات بودم بچمو میدادم بغلش خودم می‌خوابیدم استراحت میکردم شامم یکم بیشتر درست میکردم بهش میدادم مثل یک پرستار بعدشم هرچی می‌گفت میگفتم آره حق باشماست

اگه اذیت نداره چرا ناراحت میشی

خونه پسرشه دیگه این حرفا چیه😐

وقتی میاد ببر بنداز بغلش خودتم برو دنبال کارات
بزار اگه ذوق داره نگهش دار وگرنه خسته میشه دیگه نمیاد

ولی چون مادر شوهره این احساس بهش هست منم همین حسو دارم یوقتا
ولی مادر خودمونم باشه همین کارو میکنیم واقعا

وقتی میگه لاغره بهش بگو بهداشت یا دکترش که میگن وزنش روی نموداره اگه کم بود مکمل میدادن براش

واقعا رومخن منم مادرشوهرم همینطوریه😡😤😤

وای چقدرمادرشوهرت مثل مادرشوهره منه مادرشوهرم چندسال همین روش و داشت نزدیک شام میومدانقدرمیموندتاشامشوبخوره بقیه غذاروهم میریخت میبردواسه شوهروبچه هاش هربارمیومد دوبارشام درست میکردم چون باپررویی بقیه غذارومیبردواسه خودمون که شوهرم دیرازسرکارمیادشام نداشتیم مجبوربودم دوباره درست کنم

مهربونه میدونه شوهرم سرباز میخره برامون الان یکم رفته کوچه بالاتر ما پسرش زنش قهر کرده رفته براشون پسرای پسرش تنها هستن .

سلام گلم من مادر شوهرم ۸ پسر داره زیاد پیش کسی نمیره اکثرش پیش ما هست با ما راحت هم بچم میگیره هم بازیش میده واتفاقن ب عکس میگه لاغره چون دندون در اومده براش بچت اینطوری نبین فردا این باباش میشه فضول بود تو بچیگلش خیلی خوبه شاید تو سخت میگیری روش گلم

سوال های مرتبط