بچه هام امروز ب حدی اذیتم کردن ب حدی ک بقران کم مونده برم کوه و بیابون همش گریه اذیت جیغ و داد
همسرم اتاق خوابیده بود داد زدم سر هر سه تاشون ینی سر دخترم و پسرم و همسرم
گفتم دیگ کشش ندارم هر سه تاتون میرین اتاق میخوابین حق ندارین پاشونو بذارین پذیرایی چنان داد زدم خخخخ بچه هام رفتن بغل همسرم
همسرمم بیدار شد دید عصبیم دیگ هر سه تاشون جرات ندارن بیان پیش من
منم تنها تو پذیرایی دراز کشیدم
خدایی گاهی ب تنهایی لازم داریم ک خلوت کنیم
گفتم ک حق ندارن تا صبح بیان
باور کنین انگار از زندان آزاد شدم
بخدا منم کشش ندارم

واقعا درکت میکنم
گاهی دیگه کشش نداریم و نمیتونیم هیچکاری کنیم
فقط میخوایم یکم سکوت باشه همه جا

دمت گرم🤣🤣🤣🤣🤣

خوب کردی حق داری
منم از این کارا کردم ولی فقط یه روز اینجور بود فرداش عین جوجه اردک دنبال من بودن 😁😁

والا جرات داد زدن ندارم چون همسر خسته است🙄

ایول احسنت👏🏼👏🏼👏🏼

بابا اقتداررر
موفق باشی بانووو همینجوری پیش برو🤭😘

وای من یه دونه دارم به همین حد از ملکوت اعلا رسیدم میرم تو اتاق درو میبندم میگم کسی با من کار نداشته باشه

من یدونه بچه دارم اونقد حرصم داده نشستم کلی گریه کروم

حقداری بخدااا خواهرمیدونم درکت میکنم من خودمم وااااقعابایه بچه کم اوردم چ برسه دوتا

خوب کاری کردی😂😂

من داد بزنم شوهرم صداش ازمن بیشتره خواهر

خداقوت بهت ،حق داری شرایط خیلی سختیه با دوتا بچه کوچیک منم شرایطم مثل شماست ان شاءالله روز ب روز بهتر میشه عزیزم ☘