سوال های مرتبط

مامان نویان مامان نویان ۱ سالگی
سلام به همه مامانای گهواره 🫠🫠خدا قوت به همتون✋️
چقدر پروسه از پستونک سخته...یعنی همه مراحل سختن از پوشک گرفتن از شیر گرفتن و از شیشه و پستونک گرفتن...
پسرم پستونک خراب شده بود براش یکی دیگه گرفتیم اصلا هم نیت گرفتن از پستونک نداشتم ولی تو دلم خیلی حرص میخوردم که دارم تنبلی میکنم که از دیروز عصر پستونک کهنه پسرم جلوی چشماش انداختم سطل آشغال نو رو که دادم نخواست اصلا..تا قبل خواب اوکی بود وای پسرم که تایم خوابش ۹ الی ۱۰ شبه تا ۱۲ تو تاریکی و روشنایی اتاق هی بهانه های عجیب غریب میگرفت و داشت هلاک میشد و خوابش نمیبرد...دیشب خوابش برد تو خواب چندیت بار ناله کرد و من پستونک گذاشتم دهنش خودش پرت میکرد بیرون و خلاصه امروز هم مکافات داشتم...
پسر سر به راه من امروز شر شور شده بود هر روز ۱۲ و نیم یک میخوابید امروز ۵ و نیم خوابش برد به سختی و من خودم رو به فروپاشیم کلیم کارام مونده...
دعا کنید روانی نشم چون دیگه خودش نمیگیره پستونکشو و فقط داره کلافه میشه و من باید صبوری کنم تا عادت کنه..

کسایی که تجربه اشو دارین چقدر طول میکشه عادت کنه؟
مامان 🍓شایلین🍓 مامان 🍓شایلین🍓 ۲ سالگی
سلام دوستای خوبم تجربه از شیر گرفتن شایلین:
شایلین از بدو تولد به انتخاب خودم شیرمادر میخورد و پستونک دهنیم نمی گرفت... و فقطم با شیر میخوابید
رفته رفته وابستگیش به شیرمادر بیشتر میشد و شبی چند بارم واسه شیر بیدار میشد و این اواخر حتی غذاها و میوه های مورد علاقشم نمیخورد
و از ۱۸ ماهگی دیگه هیچ وزنیم اضافه نکرده بود و تصمیمم این بود اواسط شهریور از شیر بگیرمش
یکشنبه گذشته نوبت چکاپ پیش دکترش داشت
دکترشم تصمیمونو واسه شیر گرفتن تایید کرد که تدریجی و از وعده های روز شروع کنیم
از دکتر که برگشتیم ساعت ۹ شب بود و آخرین باری که شایلین شیر خوره بود ۳ بعداظهر بود
دیدم بهونه ای واسه شیر نمیگیره کلی باهاش بازی کردیم و بهش غذا و میوه دادیم و ۱۱ شب شد و همچنان شیر نمیخواست
به همسرم گفتم راستش من خیلی حوصله روش تدریجی ندارم😩 چون هم زمانبره هم اواخر شیردهی بخاطر وابستگی شدددید شایلین به شیر بشددددت کلافه و عصبی شده بودم
تصمیم گرفتیم که دیگه از همون شب بطور کامل شیرشو قطع کنیم
و شایلینو گذاشتم رو پام و در عین ناباوری خوابش گرفت هم هم کلی بازی کرده بود و خسته بود هم با غذا و میوه سیر شده بود
همین که خوابش گرفت و گذاشتمش تو تختش بغضم تررررکید و با صدای بلند زدم زیر گریه خیلیییی خیلییییی دلتنگ و ناراحت شدم ...
خداروشکر خوابید تا ۵ صبح
بیدار که شد شیر میخواست و بهونه گیر شده بود و تو خواب غر میزد دیگه ۶ بیدار شدم و بهش صبحونه دادم که بخوابه باز بهونه شیرو داشت همسرمم گفت برو اتاق خودمون که نبینت من میخوابونمش و اونروزو مرخصی گرفت که کمک حالم باشه شایلینم خداروشکر خوابید تا ۱۰ بعدشم با باباش رفتن بیرون دو ساعتی و ظهرم باز رو پام گذاشتمش خوابید
یه بهونه هایی واسه شیر داشت اما خیلی گیر نمیداد
مامان لنا مامان لنا ۱ سالگی
💫💫تجربه ترک پستونک به روش تدریجی💫💫
دختر من به شدت وابسته به پستونک بود
تمام روز دوست داشت بخوره و بدون اون محال بود بخوابه
اوایل تصمیم داشتم تا دو سالگی بدم بهش ولی یه روز بیرون یه خانم مغازه داری بود دید پستونک دهن لناست بهم گفت پسر من ۱۴ سالشه هنوز پستونک میخوره🫣
برگام در حال ریختن بود که گفت اون یکی پسرم ۱۹ سالشه اخرشبا شیشه شیر میخوره🤯
خلاصه اینجانب خیلی در فکر فرو رفتم و تصمیم گرفتم تا وابستگی لنا بیشتر از این نشده کمکم قطعش کنم
دوست نداشتم ولی اذیت بشه این شد که روش تدریجی رو انتخاب کردم
اینجوری بود که باید یه هفته فقط موقع خواب ظهر و‌شب بخوره یه هفته فقط خواب ظهر و هفته بعدش فقط خواب شب و تمام
ولی واسه ما خورد به مریضی و مهمونی و اینا هرمرحله اش دو هفته طول کشید ولی خیلی اروم و بدون اذیت و خوب بود
جوری که اخراش دیگه لنا خودش بدون پستونک خوابید و اسمشو نیاورد
ما هر روز صبح پستونک رو میذاشتیم توی جعبه باهاش خداحافظی میکردیم تا شب
در طول روز هم حسابی سرگرمش میکردم و از قبل ذهنش رو با داستان و شعرهای ترک پستونک اشنا کرده بودم
خلاصه خداحافظی ما با پستونک خیلی اروم اروم و خوب پیش رفت و واقعا دنیای بی پستونک خیلی خوبه😄حتی شبا هم دیگه کمتر بیدار میشه چون نیاز به خوردن پستونک نداره و خوابشم حس میکنم بهتر و بیشتر شده خداروشکر

اینم از تجربه ما واسه دوستای گلی که گفته بودن بنویسم❤️