بی احترامی کردن قبلاً و اینکه اذیت شدیم ازشون
بعد گفتم تو واحبت نبود بری وقتی خودت مریض داری
گفتم چ تو باشی و نباشی پرسنل واونیکه همراهش بود مواظبش هستن و اینکه تو احساس مسئولیت کردی بهش خوب بود ولی واجب نبود چون منو رها کردی دوساعت ب حال خودم رفتی دنبال اون
وگریه م گرفت بچه ها خیلی پشیمون شد وگفت ببخشید حواسم نبود دارم چیکار میکنم اشتباه کردم تو واجب تر بودی با بچه
ونک سال پیشم منو بچه مو کن دستش اتل داشت گذاشت رفت تشییع جنازه بالای جاریم که همیشه اذیتم کرده بود بااین بار شد دوبار
اون دونفر وپرسنل وپرستاراهم پیشش بودن کاش میگفتی منم گفتم نباید بگم خودت باید درک کنی
اومدیم خونه گفت دیگه تکرار نمیکنم فراموش کنیم و این چیزا
ولی من هنوز ناراحتم ازش
نمی دونم چیکار کنم میترسم بازم تکرار بشه
یعنی من اولویتش نیستم ک تو شرایط سخت تنها بمونم بره سراغ یکی دیگه که هیچ کجای زندگیش نیست؟😔💔
شما بودین میبخشیدین؟
شاید به زبون ببخشم ولی درواقعیت نه چون یه مرد نباید الویتهای زندگیش هیچوقت از یادش بره وهروقت خواست همچین کاری کنه بهش گوشزد میکردم الویت زندگیت هست اون کار یا نه درسته کمک کردن خوبه بد نیسو ولی طرف مقابل رو هم باید شناخت ویادش باشه توروزای سخت اونم به دادش رسیدا تو روز تنگ اون به دادش رسیده یا نه
صبور باش و بخوبی بهش بگو ن ب جنگ
روزانه پیام مشاور، متناسب با سن کودکتون دریافت کنین.
سوالاتتون رو از مامانای با تجربه بپرسین.
با بازیهایی که به رشد هوش و خلاقیت فرزندتون کمک میکنه آشنا بشین.