۷ پاسخ

اره درگیر بودن ولی اسمشو نمیدونستن و علت گریه بچه رو الان دیگه میدونن بخاطر چیه

والا من يادمه درگير بودن مامان بزرگامون انقد روغن داغ ميكردن تو گوش بچه توي ناف بچه ميريختن ،نوزاد بيچاررو ميبردن حجامت ميكردن يكيش ابجي خودم هنوز روي پاهاش زخمه ،قنداق ميكردن عين موميايي واي خدا چقد يادش ميوفتم عصبي ميشم

بود ولی نه به این شدت بخاطر اینکه غذاهاشون غذا بود انقدر عین ما مواد شیمیایی نمیخوردن هوا انقدر آلوده نبود انقدر استرس نبود همه مریضی های بچه ها مال دوران حاملگی ماهاست

نه گلم نبوده چون نصف استرس ما رو نداشتن
حامله میشدن وقتی یه ماه بوده بزان می‌فهمیدند حامله آن که همونم از روستا حوصله نمیکردن بیان دکتر
حالا ما از همون اول تو استرسیم الان قلبش تشکیل بشه پوچ نباشه انتی خوب باشه آنومالی فلان باشه وزنش چرا کمه چرا زیاده بند ناف دور گردنشه مسمومیت بارداری نگیرم یوقت کیسه آبم پاره نشه به این پهلو بخوابم نمیدونم چطور جابه جا شم چی بخورم چی نخورم و کلی استرس دیگه
و اکثر دکترا هم میگن کولیک برای استرس بارداریه

من ک دارم میمیرم ۴۹ روزه سرویس شدیم 😐😂

اره بوده مامان بزرگم میگه ما به بچه ها آویشن و مور تلخ میدادیم

فکر نکنمممم
چون همه ۵ تا بالا دارن🤣🤣🤣
من پسفردا زایمانمه استرس زردی و حتی ختنه دارم☹️

سوال های مرتبط