۸ پاسخ

واییی یادش بخیر، این موقعه هامن دیگه شکممم توپ شده بود مث پنگوئن راه میرفتم، همش خواب اتاق عمل میدیدم.حتی به وصیت نامه رسیده بودم😐😂😂😂
بنده خدا شوهرم حرص خورد از دستم.خدارو هزار بار شکر که تنشون سلامته♥️😍

من یادمه پارسال اینموقعا بکش پیاده روی میکردم پله میزدم حتب یه بار لیز خوردم تو پله ها .ولی نه دهانه باز شد نه دردی اومد سراغم سز شدم 😂

ای جانم
عزیزززززم😊🥰💖

تنتون سلامت گلی

عزیزمممم منی که هم درد طبیعی رو گذروندم هم سزارین دخترکم اگه به پارسال برم نزدیک دوماهش بود

منمممم هی میرفتم باشگاه رو تردمیل راه میرفتم اخر هم سز شدم😂😂

هستی عزیزم شک نکن خدا واسه هم شمارو‌حفظ کنه

ای نننههه🥹🥹🥹🥹

چ خوب ک یادته دقیقا این موقع ها بودههه🤌🏻😍
زایمانت طبیعی بود قشنگم؟؟

و منی که هیچکاری نکردم چون میخاستم سزارین شم ولی ۳۶ هفته کیسه آبم پاره شد و چند روز دیگه نوبت داشتم دکترم نبود هیچ کسی قبول نکرد سزارینم کنه بیست ساعت درد طبیعی کشیدم تا بچم دنیا اومد خیییییلی سخت بود از بس جیغ زده بودم صدام گرفته بود

سوال های مرتبط

مامان آنیل🐣 مامان آنیل🐣 ۱۲ ماهگی
پارسال این موقع دخترم تو شکمم بود و همش تو فکر خیال بودم ک نکنه قبل سزارینم کیسه ابم پاره شع ببرن طبیعی زایمان کنم یا دردم بگیره یا بچمو عوض کنن داخل بیمارستان یا جفتو تو شکمم جا بزارن و.....دهم آبان پنجشنبه بود ساعت دونیم ظهر دخترم به دنیا اومد و دنیامو رنگی کرد
باورم نمیشد این بچه منه من باید مراقبتش کنم بزرگش کنم..از اون لحظه به بعد من دیگه برای خودم نبودم و یه مسئولیت جدید و شیرین به من داده شد و مادر شدم🥺✨الهی من فدای اون چشمای خوشگلت بشم دختر نازم🐥روزی ک زایمان کردم تا ساعت سه نصف شب دخترم پیشم بود من شیرنداشتم و شبرخشک بهش دادیم مامانم انقدر بهش داده بود ک بالا اورد و پرت شد داخل ریش و شش روز بستری شد بچم🥲دو روزشو ک خودم بستری بودم کسی پیشش نبود و درحد سرزدن بهش زدم بچم انقدر زجه زده بود ک صداش گرفته بود یعنی هیچوقت دوسندارم اون خاطره.های تلخ یادم بیان ولی دیگه گذشت امیدوارم همیشه سالم و سلامت و پایدار باشن همه‌ی بچه‌هامون❣️


پیشاپیش تولدت مبارک جوجه رنگیم🐥✨
مامان نفسی مامان نفسی ۱۴ ماهگی
امروز داشتم سرویس بهداشتی رو میشستم ، توالت فرنگی رو هم شستم ،یاد ایام خوشم افتادم 🥹🥲
از توالت فرنگی فقط بعد از زایمانم استفاده کردم بخاطر همین یادآور اون روزاست برام
الان ک دخترم یازده ماهه و ی دوهفته دیگه تولدشه
چند روزه که حالم عجیبه
نمی‌دونم چیه
همش یکسره حال و هوای پارسال این موقع تو سرمه
آخرای بارداریم
پیاده روی هرشب
سخت خوابیدنا
فقط ب پهلوی چپ خوابیدن
تکرر ادرار آخخخ نگم از تکرر ادرار که آبرو نمیزاشت واسه آدم
استرسم برای زایمان چون به شدت فوبیا داشتم بهش
استرس اینکه به دنیا بیاد یعنی شکلیه یعنی مو داره ،من اینهمه براش گیره سر گرفتم 🥹🥲
حس و حال بعد زایمان
اووووفف خونمون هر دقیقه مهمون بود
هرکی یه چی می‌گفت و رو مخم بودن
دوست نداشتم اصلا کسی بغلش کنه دخترمو
شیرم کم بود دخترم گشنه بود باید شیرخشک میدادم فتواهای اطرافیان شروع میشد
اولین دوش بعد زایمان 🥺آخخخ که چقدر این دوش لذت بخشه
اولین دستشویی بعد زایمان ،اینو اونایی که طبیعی زایمان کردن میدونن 🥺
من «مادر » شدم
یک نسخه بهتر از خودم🥺🥹🥲