بلاخره این زبون بسته ها که به اختیار خودشون پا به این دنیا نزاشتنه ما اونهارو به وجود آوردیمه پس باید مسئولیت پذیرباشیم
حتی اگر خسته باشیم
دوستان درست میگن بعضی کارا انجام ندادی یا دیر انجام بدی مشکلی پیش نمیاد بلاخره الان شرایطمون با گذشته فرق میکنه الان یه کوچولو به جمع ما اضافه شده که به غیر از ما پناهی نداره
این روزا هم میگذره من تو نوزادیاش واقعا گاهی اوقات میشد گریه می کردم از خستگی وبی خوابی .گریمو میکردم سبک میشدم دوباره روز از نو روزی از نو😀
مادر بودن کار سختیه هممون خسته میشیم. استانداراتو بیار پایین کار خونه همیشه هست !مهم الان بچه هست گناه دارهیکم به خودت فرصت بده و بیشتر وقتتو برای بچه بذار حالا خونه تمیز هم نبود فدای سرت
ی مدت کار خونرو ول کن باهاش بازی کن همش ک نمیشه کار خونه کرد تمومی نداره
یا شبا ک خابه کاراتو کن ک تو روز باهاش باشی
این روزا میکذره دلت تنگ میشه
کار خونه رو بیخیال بیشتر وقتتو با بچه بگذرون چون دیگه این لحظات تکرار نمیشه زمان به عقب برنمیگرده و از این که این لحظاتو بازی کردن و بهش رسیدن رو از دست دادی رفته ناراحت میشی.همه مون خسته میشیم کم میاریم گاهی ولی مادریم خدایی نکرده مثلا یه لحظه بچه مریض میشه تب میکنه و ...ادم راضیه همه چی شو وقتشو برا بچه بزاره ولی اون خوب شه
خسته ای فقط. نه اینکه حس مادری نداشته باشی .بعضی اوقات حالا هرجایی که برات مقدور باشه بزن بیرون خیلی تاثیر داره تو روحیه خودت وبچت
افسردگیه.قطعاعلایم دیگ هم داری
من زایشگاه بچه ام ازدست دادمنشستم عزاگرفتم هیچی نمیخوردم مامانم بعدها ده روزروزرفت خودم شدم خودم نهخواهرنه برادرانه شوهرنشستم هی گریه گریه چی شدزنده شدبچه به دادم رسید نه
مامانم گفت من میرم پاشوبس کن دیگه گوش ندادم خودم افسردگی گرفتم آلزایمر گرفتم بعد 4ماع دیگه بودم آمدم پاشدم فکرکردم دیدم نمیشه رهاش کردم میدونی آسیب ضربه را خودم خوردم
کاره خونه همیشه هست کسی ام نمیگه دست درد نکنه حقوقم ام بهت نمیدن
میدن واقعا
بابچه بازی کن پارک برپایه دوست پیداکن مطمعن باشه باهاش بیرون برو
بچه داشته باشه باهم پارک برین بیرون برین بازارهروقت خسته بودخوابیدپاشوکاراتاکن
افسرده که شدی دیگه بدترنشواوون بچه ام افسرده نکن ضربه بخودت نزن خواهرانه گفتم من بدترین ضربه باخودم خوردم بعدها فوت بچه ام همسرم روزبروزجوانترمیشه الآنم بفردارنمیشم می باخت کردخودم کی مریض شد خودم افسرده شدم ضعیف شدم همینابهت میتونم بگم بلندشدهممردباش هم زن
عزیزم بهخودت اینجوری تلقین نکن همه ما خسته میشیم منم غریبم بخدا همی الان داشتم گریه میکردم انقد که بیخودی غر میزنه و پشت سرم گریه میکنه هیچ کاری نمیتونم بکنم با خودم میگم کاش مادرم خواهرم پیشم بودن میرفتم هوام عوض میشد بچه هم سرگرم میشد.ولی چاره نیست قوی باش این روزام میگذره.
طبیعیه که چون دست تنهایی خسته شده باشی...اگر می تونی یه سفر برین...یا یه مدت کار خونه رو رها کن
اگر بتونی چند روز برای استراحت بری پیش یکی که بتونی بچه رو بهش بسپری خیلی عالی میشه
عزیزم ی مشاوره با روانشناس برو
ن عزیز عادی نیست
ایییی من میمیرم بچم چیزش بشه
نه عادی نیست اصلا فک کنم افسرده شدی باید با ی متخصص صحبت کنی عزیزم
روزانه پیام مشاور، متناسب با سن کودکتون دریافت کنین.
سوالاتتون رو از مامانای با تجربه بپرسین.
با بازیهایی که به رشد هوش و خلاقیت فرزندتون کمک میکنه آشنا بشین.