مامانا نمیدونم لجبازیه نمیدونم اضطراب جداییه برگشته یا بخاطر دندون درآوردنه که دخترم تازگیا خیلی خیلی آویزون من شده به قدری که حتی نمیذاره برم دسشویی و پا برهنه میاد تو و منو کشون کشون میاره بیرون!!!تازگیا هم دوروزه عادت کرده قبل دسشویی ازش میپرسم جیش داری میگه نه یا حتی اگه تازه از دسشویی دراومده باشه و من مطمئن باشم جیش نداره میاد جلو دسشویی الکی میگه جیش دارم و با باباش هم نمیره و باید من ببرمش بعد زور میزنه و الکی حتی شده یه قطره یا گاهی کل جیششو میکنه که بگه تو دیر کردی و باید زود بیای یه جوری صلاح کرده اینو و کاملا هم میدونم عمدیه چون وقتی میپرسم میگه ندارم یا تازه رفته و یکی دو قطره میکنه!!امروز دیگه این کارش عصبیم کرد شوهرمم باهام همکاری کرد و سرش داد زدیم و ازش ناراحت شدیم واقعا دیگه موندم با این وابستگیش چیکار کنم خب منم حق دارم برم دسشویی برم حموم و...از طرفی تاحالا تو عمرش تنهاش نذاشتم جایی برم که بگم ترسیده یا .... بخدا دیگه مغزم نمیکشه میدونم داد زدن اشتباهه ولی اخه این حد از لجبازی رومغزم نمیکشه!!هرچند روانشناسش بهم هشدار داده بود که بچه باهوشیه و هیچی یادش نمیره و اینجور بچه ها مخصوصا بعداز از شیر جدا شدن بینهایت لجباز میشن و فقط کافیه آتو بدی دستشون هی اذیت میکنن ولی دیگه فکر نمیکردم تا این حد باشه واقعا کم آوردم کسی هست مثل من باشه؟؟

۵ پاسخ

راستی. پریروز پسرم گفت ماما دیشیمم. گفتم کو دهنتو باز کن. گفتم کدومش؟ دقیقا انگشنشو گذاشت رو لثه خالی اون عقب فهمیدم داره دندون درمیاره. دیروزم اصلا حوصله نداشت سرشم داغ بود فورا واسه هرچیزی گریه میکرد. یاد تو افتادم ک بقیه گفتن بچه چ میفهمه کجاش درد میکنه؟ هفته پیشم اصا خوب نخوابیده

پسر منم این طور شده متاسفانه
راهکاری هم ندارم
وابستگیش خوب شده بود
دوباره شروع شده

مال منم دقیقا اینجوری شده

استرس جدایی داره،خودش به مرور درست میشه،دختربزرگه من اینجوری بود

شاید باید مدتی کوتاه بذاریش جایی بدون خودت تا عادت کنه
اولش نیم ساعت یه ساعت بعد ۲-۳ساعت ببری مثلا خونه مامانت،یه جایی که خیالت راحت باشه بهش

سوال های مرتبط

مامان هلن مامان هلن ۲ سالگی
مامانا اضطراب جدایی بچه های شماهم زیادتر شده؟؟دختر من دیگه تازگیا از حد گذرونده!!همه کاراشو مبگه مامان بکنه حتی نمیذاره برم دسشویی خیلی ببخشید درو باز میکنه میاد تو با گریه منو کشون کشون میاره بیرون!!امروز خونه مامانم رفتم حموم خیر سرم گفتم تو خونمون تنهاس اینجا سرش گرمه اومد گریه زاری جیغ که بیا بیرون بعدشم گریه کرد لباسی که من دوس دارم بپوش گفتم تو خونمونه نیاوردم دیگه اصلا آروم نشد و دو ساعتبکوب گریه میکرد و خودشو میزد منو میزد چنگ میزد صورتشو موهای من و خودشو میکشید و... خودشم هی میگفت اشکامو پاک کن پاک میکردم دوباره جیغ و گریه که دوباره گریه کردم پاک کن!!بعضی وقتا به سلامت روانش شک میکنم ولی میگم اخه وقتی خونمون ارومه و حتی یبار هم صدای من و شوهرم رو همدیگه بالا نرفته وقتی بچه تو ارامشه چرا باید روانش مشکل داشته باشه!!دکتر هم میگه بعداز جدا کردن از شیر ۸-۹ماه طبیعیه این حرکات گاه و بیگاه و میگه نذار گریش شدت بگیره که نتونی اروم کنی ولی اخه منم ادمم گاهی نیاز دارم برم حموم و دسشویی و...!!روزا هم نمیخوابه حداقل اونموقع برم!
مامان شیلاجون مامان شیلاجون ۲ سالگی
سلام اومدم تجربمو راجب از پوشک گرفتن بگم
من تازه دو روز بود شروع کرده بود و واقعا هلاک بودم اومدم تاپیک زدم که چقدر سخته و درد دل کنم
خیلی ها نوشتن زوده نباید میگرفتی
اومدم بگم اصلا این حرفها نیست یه وقت تنبلی خودمون رو به پای ناتوانی بچه نزاریم
من روز اول که شروع کردم پاکت خالی پوشک رو به دخترم نشون دادم و گفتم پوشک نداریم باید هروقت جیش داشتی بهم بگی که بریم دسشویی . قطعا که اصلا نفهمید منظورم چیه اما تو ذهنش موند که پوشک نداریم . و خلاصه روز اول که همش میبردمش تند تند دسشویی بحدی که شب گررریه میکرد می گفت نمیام دسشویی و بماند که روز اول و دوم و سوم و چهارم همش تو شلوارش جیش میکرد حتی پی پی
چون واقعا خیلی متوجه نیست چی میگیم بچه چشم باز کرده پوشک داشته . فقط هر سری میگفتم مامان نباید تو شلوارت جیش کنی باید هروقت جیش داشتی بریم دسشویی
بهش بحالت شعر همش میگفتم وقتی میخواد بیاد جیش
باید بریم دسشویی
اینقدر این شعر رو خوندم که با خودش میخوندش و حفظ شده بود
بلاخره روز پنجم گفت مامان جیش دارم
البته هروقت پی پی داره هم میگه مامان جیش دارم(مهم اطلاع دادن هست حالا چه جیش چه پی پی)روز پنجم و ششم یکی دوبار خطا داشت و تو شلوار جیش میکرد که مهم نبود چون هواسش پرت بازی بود وگرنه همش خودش میگفت و میرفتیم
خداروشکر الان روز دوازدهم یا سیزدهم هست حتی وسط بازی هم میگه. این تجربه من بود
گفتم درمیون بزارم باهاتون . فقط چندتا نکته اینکه
دسشویی رو جذاب کنید با برچسب یا یه کوچولو آب بازی
ازهمه مهمتر اصلا عصبانی نشید البته من استیکر خنده و گریه داشتم وقتی نمی‌گفت بهم استیکر ناراحت میزدم وقتی میگفت کلی تشویق میکردم و استیکر خنده میزاشتم براش. بنطرم خیلی سخت بود اما با صبر و تحمل شدنی .