خانومااااا بین ی دوراهی بزرگ گیرکردم...من شهرغریبم شرایط جسمیم هم اوکی نیس اما ارشا خیلی تنهاس مهدم نمیره ...ی دلم میگ نینی بیارم براش
ی دلم میگ زوده و هندل دوتا بچه کوچیک سختم میشه
چیکارکنمممم
ازطرفی انقد تنهام اینجا دوسدارم برم سرکار یکم مشغول بشم...

به نظرم بچت رو بزار مهد خودتم برو‌سرکار اگ بخاطر تنهایی بچت یکی دیگه بیاری به خواسته های خودت توجه نکنی افسرده میشی نمیتونی درست بچه هات روبزرگ کنی

توروخدا همچین اشتباهی نکن که پشیمون میشی

ببین شرایط جسمی و روحی خیلی مهمه من خودم دومیم 4 ماهشه قبل دنیا اومدن اکی بودن الان واقعا خسته ام روحی با اینکه اطرافیان نزدیکم هستن ولی دست تنهام از روز اول دنیا اومدن خودم بودم خودم پسرم عاشق داداشش ولی خودم داغونم اگر فک می‌کنی روحی و جسمی اوضاعت خوب. نیست دست به این کار نزن چون بعدش آدم دست تنها فرسوده میشه

منم شهر غریبم به همین خاطر مخالف بچه دومم فقط منتظرم دخترمو بفرستم مهد بجای بچه اوردن برم سرکار باشگاه وبه خودم برسم چیه بابا بچه سالی یه دونه بیاریم که چی بشه

دوتابیاری افسردگیت بیشترمیشه اخع نمیتونی هیچ جابری وتمام وقتتو باید برا بچه هات بزاری.

هندل دو تا بچه واقعا سخته

من سر بارداری دومم چون خیلی باید مراقب اولی هم میبودم و کوچیک بود از چهارماهگی رگ سیاتیک گرفت و رسما ساعت ۷ شب به بعد فلج میشدم نمیتونستم بلند شم درد وحشتناکی بود

من دوتا دارم. اینقدرررر اول سخت گذشت که حد نداره. و سختی اصلیم این بود که اولی همش دومی رو میزنه. کشته بچه رو رفته .
خیلی میزندش اینقدر پرتش کرده از بالا پله بالا بارخوب تو بازی و .....
حالا فک نکن دوتا بیاری میشینن با هم بازی میکنن و تو راحت میشی....
اول خودت رو درمان کن چه از نظر روحی چه جسمی .

ن والا دوتا یکسره سر همه چی دعوا دارن
تو خونه ما همش دعواست

ن اصلا خیلی سخته

شرایط جسمی شرایط مالی راضی بودن همسرت خیلی مهم
و اینکه میگی غریب هستی و کسی رو نداری بهت کمک کنه پس همه شرایط رو بسنج و بعد تصمیم بگیر
سن بچه ات مناسب برا بچه دوم آوردن
منم دوست دارم بچه دوم بیارم درسته من شهر غریب نیستم ولی خب اونقدرها رفت و امد نداریم و اکثرا بچه ام تنها ولی خب بابت شرایط اقتصادی نگرانم

من پریشب خونه دوستم بودم تفاوت سنی بچهاش ۳ سال هست، کوچیکه الان یک سال و نیمشه بزرگه تقریبا ۴ سال و نیم
والا اصلااااا با هم بازی نمیکردن تازه کوچیکه چون بلد نبود بازی داداششو خراب میکرد اونم حرص میخورد
تازه بدتر اینکه دو جنس مخالفن خیلی با هم ارتباط نمیگرفتن.