ممان میشه بگید چیکار میکنید اعصابتونو کنترل میکنید چیزی نمی‌گوید ب بچتون من خیلی سعی میکنم خودتو کنترل کنم ولی نمیتونم بعضی وقتا دسته خودم نیس یهو اعصبانیته میاد
اصلا دلم نمیخاد بخوام چیزی ب دخترم بگم اگه کسی قرصی چیزی میخوره اسمشو بهم بگه یا یه راهکار ک واقعا جواب باشه

ماشالا دخترم خیلی شلوغه خیلیم کنجکاوه خلاصه حسابی اذیتم میکنه اعتراف میکنم ک سرش داد میزنم ولی میاد بوسم میکنه خندم میگیره.
بخاطر داد زدن بعدش پشیمون میشم.
حالا من خوبم دختر خالم بچه دو و نیم سالشه کتک میزنه انقدرم بچش اروم ک نگو میگه بچم میاد منو میزنه منم اونم میزنم

دقیقا یک ربع پیش از خدا خاستم بهم صبر و توان بده بعد بغلش کردم سرشو گذاشت رو شونم دوتامون چند دقیقه سکوت کردیم نفس عمیق کشیدیم بعد به خودم یا اور شدم همه این روزا میگذره و اون فقط یه بچه کوچولوعه ک تازه اولین بارشه و احساسات و هیجاناتشو نمیتونه کنترل کنه
اینارو ک یاداور میشم و اینکه من چقدر دوسش دارم و زندگی بدون اون امکان نداره اروم میشم

هیچی
والا امروز انقدر دخترم غر زد گریه کرد منو زد موهامو کشید فقط گفتم دختر خوب مامانو نمیزنه بعد که خوابید یه ساعت گریه کردم سرم داره میترکه

والا داداشم گیر میده میگ یکم دعواش کن من چیزی نمیگم بس اطرافیان میگن صبوری منم دارم عصبی میشم دیگ

والا همه ما بریدیم اما همون ال دی هم میگن اعصابمو ضعیف میکنه اما چاره ندارم مجبورم.