توروخدا یه چیزی بگید آروم شم حالم بده

اگه از چیزی ناراحتی روکاغذ بنویس ؛اونجوری اروم میشی حتما!من بیست سالم بود که نامزد بودم و نامزدم تصادف کرد تو فک کن ده سال تموم تا سی سالگیم من هرررررررررررشب تا صبح گریه کردم و رو کاغذ باخدا دردودل کردم و صبح پاشدم رفت سرکاز؛تو راهم از یه پل رد میشدم که توش اب بود و اون کاغذو مینداختم تو اب؛شبایی رو صبح کردم که خودمم فک نمیکردم به صبح برسم ولی رسیدم!الان یاخودم میگم خاک تو سرت که اونهمه گریه کردی و چشامم کوچیک شدن از گریه؛خب بدبخت مرده که مرده؛یه سال سوگواری کن و ولش کن دیگه؛هیچ چیزی هیچ چیزی هیچ چیزی توواین جهان مهمتر و باارزشتر از خودت نیس!نمیدونم چراینارو بهت گفتم ؛یه لحظه حس کردم شاید کمکت میکنه گفتنش

چه شبای بدتر از امشب که نگذشت

امشب هم میگذره

چه روزایی که فکر میکردیم سخت و نمیگذره حالا فرداش چی قرار بشه ؟

اما اون روزای سخت گذشت و فرداش قشنگتر هم شد

امید اخرین چیزیه که از بین میره
یه مادر همیشه ادامه دهندس
چون هم امید میده
هم امیدِ یه بچه ایه که به این دنیا اوردتش ❤️❤️

چی شدهاز چی ناراحتی

چیشده گلی