۷ پاسخ

من ک آنقدر سختی کشیدم استراحت مطلق و شونه درد و سختی فقط میگم خدایا فقط روز زایمانم برسه سر وقت .
فک میکنم بدنیا بیاد بسلامتی دیگه دغدغه‌های دیگه آدم از پسش برمیاد چرا برنیاد

کلا هر تغییری کمی ترسناکه
ولی این یه تغییر مثبته
و خداروشکر کن

مادر ایقدر قویه که با هرچیزی سازگار میشه

تازه بعد به دنیا اومدنش متوجه میشی تمام دوست داشتنای قبل بچه چقد کم بوده
و تازه زندگیت معنا میگیره

باید خودت تجربش کنی تا متوجه بشی

بعد اومدن بچه خيلي چيزها تغيير ميكنه ولي ما آدما ميتونيم خودمون رو با شرايط جديد وفق بديم نگران نباش تو از پسش برمياي همونطور ك من و خيلي هاي ديگه تونستيم عزيزم

من به قدری حالم بده ک فقط خدا میدونه،دوس دارم از زایمان برنگردم...انقد که افسرده ام...نه ب خاطر بچه و اینا ها...به خاطر غم بزرگی که خدا تو دلم کاشت و باعث شد سه ماه تمومم ب گریه و استرس بگذره...همچنانم ادامه داره....😔برا زایمانمم ن مامانم میتونه بیاد نه خواهرم،ن اون بیمارستانی ک دلم میخواست برم جور شد...درکل دعا کنید خودمو بچم باهم بریم اون دنیا

اره منم از بعدش میترسم. نتونم یا کم بیارم یا زبونم لال چیزی بشه. فکرو خیال زیاد دارم

من الان با شما تقریبا هم هفتم فقط آرزومه زودتر بچم دنیا بیاد هر لحضه منتظر درد زایمانم

آره طبیعیه ..ولی سعی کن تو این حالت و فکر و خیالا نمونی نه برا خودت خوبه نه برا نی نی .. یه مدل افسردگیه که باید با آگاهی ازش بیای بیرون

سوال های مرتبط