آوره میشم
منم دقیقا کسی رو ندارم وبه خاطر بچه ها م موندم
من دوستم طلاق گرفت واقعا هیچکس رو نداشت پدر مادرش فوت کردن خواهر برادرها هم هرکدوم زندگی خودشون داشتن رفت حرفه یاد گرفت و پرستاری قبول کرد پیش ی پیرمرد پیرزن موند آشپزی و کارهای روزانه انجام میداد از اون ورم بهش اجازه میدادن مشتری واسش میومد میرفت سالن کراتین انجام میداد برمیگشت الان خونه گرفته خودش و وضع مالی خوبی داره و خوشحال زندگی میکنع
هیچی اواره میشن
روزانه پیام مشاور، متناسب با سن کودکتون دریافت کنین.
سوالاتتون رو از مامانای با تجربه بپرسین.
با بازیهایی که به رشد هوش و خلاقیت فرزندتون کمک میکنه آشنا بشین.