۱۳ پاسخ

خب چخبره روزی ۳بار تمیز می‌کنی خودتو عذاب میدی
تهش روزی یبار
فقط اگر ظرفی هست بشور
هرکی از در خونت میاد داخل باید بفهمه این خونه بچه کوچیک توش هست شایدم شلخته باشه نفهمید هم می‌خوام نفهمه

شما خوبه یدونه اس من چی بگم دوتا هستن یکیش 3سالشه خونه رو بهم میریزه پسرمم دوماهشه اصلا نمیمونه رو زمین

چقدر درکت میکنم خسته نباشی عزیزم. خدا قوتت

ما هایی که کمکی نداریم واقعا خیلی گناه داریم😞من که مادرم بدنش نمیکشه زیاد بچه ایم نوه زیاده کمک نمیکنه مادر شوهرمم که اصلا شاید یه نیم ساعت نگه داره اونم بچه پیشش اینقدر نق میزنه گریه می‌کنه نمی‌مونه پیش میرم میارمش

من چی بگم بی کس و کار افتادم تو شهر غریب ۹ ماه مادرم یه زنگ بهم نزده بگه زنده ایی یا مرده ای خواهر هرکه دردی داره تو دلش بخدا الان که اینارو برات نوشتم اشکام سرازیر شدن نه دوستی نه رفیقی تک و تنها هرشب به خدا گلایه همینو میکنم ..💔

وای نگو خواهر تمام این چیزابخصوص بچه و شوهر نعمتن عزیزم دیگه یه مسولیته برا همه مادرا هست پناه برخدا این مرحله ها هم میگذره قوی باش💚

والا منم دست تنهام با دوتا بچه دوقلو کم مونده روانمم از دست بدم 😂😂

به نظر من زیادی سخت می گیری لازم نیست روزی ۳ بار خونه رو تمیز کنی خونه که بچه دار همیشه تمیز نمی شه که بیشتر استراحت کن که انرژی داشته باشی حساس هم نباش
من خودم مادر چهار تا بچه هستم . هر کاری می کنم هم کمتر از نیم ساعت بچه ها خونه رو باز کثیف می کنند
یک تایم واسه خودت وقت بزار

چقد منی🥺بیا بغلم
بخدا خیلی سخته بچه اذیت کن و بی قرار مثل بچه های ما

کمک بخواه از دیگران مادر مادرشوهر خواهر

وای همه همینیم دقیقا . بارها شده زار زار گریه کردم🤣

هممون تو همین حالتیم من الان ی کلی گریه کردم🥲واقعا خستم

منم دست تنهام هیچکیو ندارم شوهرمم ۲ شیفت سرکاره گاهی شوهرم برمیگرده میزنم زیر گریه دیگ بغصم میترکه من ی دستشویی با رامش نمیتونم برم

سوال های مرتبط

مامان شاهانمون مامان شاهانمون ۱۵ ماهگی
صبونه پسری ک مامانشو ذله کرده😭😭😭😭
تنها چیزی ک خیلی دوسداره و هرچقدر بدم میخوره
ینی از دست شاهان انقدر خستم دلم میخاد برم خودمو گم و گور کنم
مدام جیغ میزنه عصبی شده چیزی میگی بدتر عصبی میشه سرت یجوری جیغ میزنه رگ گلوش باد میکنه
خسته شدمااا انقدر ک لجبار و نق نقو و عصبی شده
هرکی میبینه میگ ب شوخی خیلی سلیطع شدیااا
غیر قابل کنترل شده بیچاره شوهرم شیفت شبه صب از سرکار میره این بچه نمیزاره استراحت کنه انقدر ک جیغ میزنع و گریه میکنه الانم انقدر نق زد ک منو ببر کوچه گرف از صندلی صندلی افتاد روش بازم جیغ زد و گریه ی آن انقدر عصبی شدم قلبم تیر کشید بغلش ک کردم یدونه زدم از پشتش گفتم بسعههه خسته شدممم
بعد پنج دیقه نگذشته پشیمون شدم
بغض دارم گریه ام گرفته
تک و تنها تو شهری ک کسیو‌نداری کمک خیلییی کم اوردم
بچه داری مسئولیت... خونه زندگی
زخمای قلبم...
غصع ی چیو بخورم
ی‌وقت داد میزنم سرش پشیمون میشم ولی واقعا دیگ دست خودم نیست
کسی نیس مث من شده باشه؟
درکم‌میکنید؟