۵ پاسخ

خوده من 🫣

ادم تنها حوصله اش نمیکشه بره بیرون
اما اگر دوست و رفیق داشته باشه براش انگیزه میشه

عزیزم صبح بلند شو برید پارک برید بازار پیاده روی با کالسکه ببر منم همینطور بودم ولی دیدم پسرم گناه داره با اینکه ماشاالله خیلی شیطونه اصلا دستم نمیگیره فرار می‌کنه میدوعه تو خیابون ....ولی میبرمش با این حال باهم میریم پارک بیرون پیاده روی گاهی با کالسکه میبرمش

می دونی چرا چون بچه کوچیک داری من الان اومدم ارومیه یعنی یه ساعت سه بار می گم اشتباه کردم کاش نمیومدم یعنی بچه ام پدرمو درآورده به خاطر همون تو تهران هم می گم کاش تو خونه بمونم

دقیقا مثل من

سوال های مرتبط

مامان پسری مامان پسری ۲ سالگی
مامانا خیلی دلم گرفته ...من اصلا نوزادی پسرم ، چند ماهگیش ، زیر دوسالگیش یادم نمیاد ...اصلا نمیدونم چی شد ...عکس هاش رو که نگاه میکنم دلم میسوزه فکر میکنم مادر بدی بودم بهش نرسیدم ...من افسردگی بعد از زایمان گرفتم و دارو میخوردم پسرم هم خیلی بد قلق بود اینکه میگم بد قلق تا کسی بچه بدقلق نداشته باشه متوجه نمیشه چی میگم ...هیچوقت هم به من وابسته نبود انگار من مامانش نبودم نمیدونم چرا عاشق باباش بود ، بعد بابای من ، بعد مامانم ...بعد من ...نمیدونم چرا دوسم نداشت ...چند بار کتکش زدم فقط همونا تو ذهنم مونده ...سعی میکردم باهاش بازی کنم ، براش کتاب میخوندم ، میبردمش بیرون ولی همیشه رفتن و امدن به گریه و شیون ختم میشد ‌...من قبلا سرکار میرفتم الان کاملا خونه نشین شدم من و پسرم از صبح تا شب تنهاییم تا شوهرم بیاد دلم میخواد باهم بریم بیرون ولی نمیتونم تنها کنترلش کنم ...دلم براش میسوزه ...دلم برای خودمم میسوزه ...اینروزا خیلی باهم بازی میکنیم ، کاردستی درست میکنیم ، نقاشی میکنیم بالاخره همش خونه ایم ولی نمیدونم مامان خوبی هستم یا نه ...بازم حس میکنم دوسم نداره