۸ پاسخ

من از مادر بودن نه ولی از زن بودن لفت میدم

من من 😓
یه مدته خیلی صبرم کم شده همش عصبانی میشم و خستم و هیچکار مثبتی برای خودم انجام نمیدم
دلم تنهایی میخاد وقت خالی برای خودم میخواد ولی اصلا نمیشه 😢

منم دیگ نمیکشم به بدبختی خابوندمش هوف

امروز ظهر هم مهمون داشتم یاسین هم بیخودی نق میزد دلش می‌خواست فقط بشینم تکون نخورم یعنی کشت منو تا نهار گذاشتم آخرش دیدم نمیشه تو بغلم کارامو کردم بازم گریه میکرد. یعنی چنان عصبی بودم که نگو

با تمام سخای هیچ وقت لفت نمیدم
۵ روزه مریضم با ماسک و درد سپری کردم ولی عاشق مادر بودنم چون ۱۳ سال انتظارشو کشیدم

وای من امشب حالم از خودم بهم میخوره رفتیم حنابندان پسر بزرگم گفت خوابم میاد گفتم بمون پیش بابا بخواب گیر داده بود منم میام باهات شوهرم گیر داده بود ببرش میرم پیش دوستام منم مجبور شدم ببرمش اونجا کوچیکه هم خوابش میومد بزرگه جدا هر دو انقد گریه زاری راه انداخته بودن به شوهرم زنگ زدم گفت ماشین ندارم بیام برادرشوهرم جواب نداد آخرش عمو جاریم آورد من خونه رسوند کوچیکه تو راه خوابید بزرگه تا بالا که اومدیم همش زار میزد جیغ وداد اینحا اومدیم گفتم بخواب نمیخوابید الکی جیغ میزد وگریه میکرد کوچیکه را هم بیدار کرد منم عصبانی شدم داد زدم سرش و زدمش بعد گرفت خوابید الان انقد عذاب وجدان دارم دستم بشکنه چرا نتونستم خودم کنترل کنم

من

میگم ببخشید ولی اسم خودت مهتاب ؟ دختر ماهلین ؟ اسم شوهرت چیه ؟ 😄 خیلی ست قشنگی شدین

من دیشب عین الان توبوذم واقعا درک میکنم ولی بعد پشیمون میشم

سوال های مرتبط

مامان اهورا مامان اهورا ۱۵ ماهگی