مطمئن باش خیلی خوب از پسش برمیای🥰
من ۱۰ روز بعد مامانم رفت خونشون اولش یکم سخت بود البته الانم از شب بیداری ها خیلی خستم ولی قبول کردم ک باید تنهایی انجامش بدم ...تو هم نترس سعی کن از تنها بودن کنار کوچولوت لذت ببری چون این روزا خیلی زودتر از اون چیزی ک فکرشو کنی میگذره🥰
سخت عزیزم ولی هرچی زودتر تنها بزارنت زودتر روپا وایمستی ومستقل تر میشی ترست میریزه.
یک هفته بعد
ولی بعد از یک هفته خونم شلوغ بود اما خودم کارا خونه رو میکردم
من مامانم صبح روز یازدهم رفت از خونه ام.
گفت باید یاد بگیری رو پای خودت واستی!
از روزای بعدش میومد سر میزد عصرا، یا گاهی خواهر شوهرم میومد دو سه ساعتی پیشم که حواسش به یچه باشه من ححوم برم یا کارامو کنم.
من بعد جشن ده روزگی مامانم رفت
شبش طفلکی کلی تا صبح کار کرد کلی مهمون داشتیم خانواده شوهرم یک استکان نشستن رفتن خونه هاشون😒
۲۵ روز
۱۴روزگی
مامانم تا سه ماه وایساد خاست بره اولش اذیت شدم ولی الان عادت کردم
15 روز
23روز
من بعد ۹ روز مامانم رفت از اون موقع همه کارا رو خودم انجام میدم
آره اولش فک میکنی از پسش بر نمیای اما بر میای
من بعد ۱۰ روز کبرگشتم ،وحشت داشتم از تنهایی بخاطر همین دوباره برگشتم خونه مامانم
بعد امادگیکپیدا کردم بعد ۴ روز اومدم خونه خودم،الان بهترم دارم عادت میکنم
اره طبیعی من سر بچه اولم اینجوری بودم بعد خوب شدم
من مامانم روز شیشم رفت مامان بزرگم فوت شده بود
من روز ۹ اومدم خونه خودمون
روزانه پیام مشاور، متناسب با سن کودکتون دریافت کنین.
سوالاتتون رو از مامانای با تجربه بپرسین.
با بازیهایی که به رشد هوش و خلاقیت فرزندتون کمک میکنه آشنا بشین.