۵ پاسخ

لعنت بر رفلاکس

ببین انقد صحنه بدیه از بینی بچه شیر بیاد
دختر منم سه چهار بار اینجوری کرد
گقتن بیشتر از حجم معده شیر دادی بهش
نزدیک ۹ روزه شیر میخوره تموم میشه
همون شیر میاد تو دهنش دوباره قورت میده بردم دکتر گف رفلاکس معده اس
دارو داده دارم استفاده میکنم

من خوشحال بودم کولیک نداره از سنش گذشته، زهی خیال باطل خدا کمک کنه

رفلاکسه عزیزم
گریمیچر بهش بده و اینکه از خوردن سیر ،کالباس،سوسیس،پیاز خام پرهیز کن

ماهم دقیقا 4روزه درگیر همین ماجراییم، خصوصا دیروز تاحالا، خوابش سبک شده، تو خوابم ناله میکنه

سوال های مرتبط

مامان آقا مهدیار💚 مامان آقا مهدیار💚 ۵ ماهگی
میتونم بگم تو این ۱۷ روز،سخترین شبم دیشب بود...
پسرم شبا عادت داره بغلم زیر سینم بخوابه،ولی دکترش گفته نباید یسره بهت وصل باشه،روزا هر دوساعت یکبار بهش شیر بده اونم حدود یک ربع از هر دو سینه وسطشم اروغش بگیرم.
دیشب هم از ساعت یک شروع کردن به گریه کردن در صورتی که یه ساعت قبلش بهش شیر داده بودم
تا یک و نیم تحمل کردم اما گریه هاش دلمو آب کرد و دوباره گذاشتمش زیر سینم.ولی میک های الکی میزد...
دیگه بعدش آروغش گرفتم و گریه ها شروع شد
هر چقدر راه بردم،ناز و نوازش کردم هیچ‌فایده ای نداشت و آخرش به توصیه یکسری از مامانا بهش پستونک دادم،در صورتی که خودم مخالفشم ،دکتراهم مخالفن ولی ،تنها چیزی که دیشب برام مهم نبود مخالفت راجب پستونک بود...
خودم عذاب وجدان داشتم وقتی پستونک میخورد،به این فکر میکردم که الان بچم به امید شیر داره مک میزنه ولی در اصل هوا میخوره...
از سه و نیم تا چهار و نیم با اینکه خواب بود ولی محکم پستونک میک میزد و اصلا نمیداخت بیرون.
چهار نیم بهش شیر دادم دوباره ولی هنوز ولع مک داشت ،با هزار زور و زحمت نزدیکای ۶ خوابید میتونم بگم بیهوش شد از خستگی گریه و جیغ:)
شبرسختی بود ولی به این فکر میکردم که این شب هم صبح میشه،این سختی هم تموم میشه ولی کباب شدن دلم با گریه های مهدیار یادم نمیره...
تلخی دیشب این بود که من شیر داشتم ولی نباید بهش میدادم،با گریه هاش شیرم می‌ریخت ولی نباید بهش شیر میدادم...
میدونم شیر دادن بهش میشد دوستی خاله خرسه ولی سختی عذاب وجدان و قلب ریش ریش به جون خریدم تا بیشتر اذیت نشه
اگه خودم تنها نبودم مطمئنا از پسش برنمیومدم چون مادربزرگ و پدربزرگش با گریه های شدید دیشبش مطمئنا شل میشدن و منم باید شیر میدادم بهش