بعد از به دنیا اومدن بچمون، هرروز بیشتر از دیروز از همسرم دور شدم و الان دیگه دارم ازشدمتنفر میشم، همه رفتاراش رو مخمه، خستگی زیاد، درک نشدن، انتظارات زیاد....قدیمیا میگفتن بچه زندگی رو شیرین میکنه ، ولی ماقبلا عاشق بودیم

قبول دارم بچه واقعا زن شوهر دور میکنه از هم. من انقد سرگرم بچمم از خوددصب تا شب دور ور کاراشم گاهی کلا شوهرم فراموش میکنم خیلی دلم براش میسوزه درحقش کم لطفی میکنم حس میکنم نمیتونم مث قبل یه خانم شاداب پرانرژی باشم حتی صبا بیشتر وقتا خاب مبمونم بدون صبونه میره درصورتی که قبلا حتی یبارم نمیشد بدون هم صبونه بخوریم ولی بخدا نمیرسم شبا تا صب چن بار بیدار میشم شیرمیدم .الان از صب پاشده بهونه گرفته تا الان خابیده رفتم یه حموم کردم وسط حموم بیدار شد با سرکفی اومدم بیرون. بخدا ما زنا خیلی مظلومیم حق داریم خسته شیم چون بچه داری انرژی خیلی زیادی ازمون میگیره.


اما چه میشه کرد عزیزم دیکه وجود بچه هم تو زندگی لازمه. خدا همه بچه ها رو خفظ کنه.

من از حاملگی به بعد متنفر شدم چون اصلا درکم نمیکنه همش دعوا میکنه داد و هوار میکشه که مگه چیکار میکنی یه بچه نگه میداری و اینا حاملگی دکتر نمیبرد آخرشم پسرم نارس بدنیا اومد مثل قبل دوسش ندارم

مشاوره بهش گفته بود از خستگی زیاد ودغدغه بچه داشتن و نامتعادل بودن هورمون هاست که تو این دوران خیلی طبیعیه

دقیقا منم همینطوری شده بودم تازه وسواس فکری هم گرفته بودم که نکنه بهم خیانت کنه،همش بهش گیر میدادم هر وقتم باهم حرف میزدیم به دعوا ختم میشد،اصلا دوست نداشتم کنارش باشم،تا اینکه یک روز همه حرف هام و درد دلم را با پیام بهش گفتم اونم خیلی منطقی برخورد کرد وبا مشاور حرف زده بود الان چند وقته که بیشتر رعایتم میکنه وهوامو داره ومنم حسم بهش خوب شده مثل قبل شد خداراشکر

منم دورشدم خیلی نزدیکترک نمیشیم هیچ داریم دورترمیشیم

حتما با هم برید مشاوره بخاطر بچه تون، همه این احساسات بعد از اومدن لچه طبیعیه فقط باید بتونیم کنترلشون کنیم. اگر بی تفاوت باشیم و فکر جل کردنشون نباشی روز ب روز بدتر میشه. بخاطر بچه تون ک شده باهم حرف بزنید و برید مشاوره کمکتون کنه

آره ماهم همینجوری شد مخصوصا بعد از بچه دوم ..من کلا ازش متنفر شده بودم باهش دعوا میکردم
الان خیلی بهتر شده وضعیتم خیلی خداراشکر اونم بخاطر اینکه بچه اولم فهمیده تر شده و بچه دوم داره یک ساله میشه

طبیعیه

منم حس تو را داشتم حالم خوب نبود خیلی با شوهرم حرف زدم و حرف زدیم الان بهترم ،زندگیت را دوست داشته باش بیرون هیچ خبری نیست

منم بعد زایمان ازش دور شدم احساس میکنم قبل بچه بیشتر عاشق هم بودیم انگار از هیچی همدیگه خبر نداریم
ولی الان کم کم داره بهتر میشه

با هم حرف بزنین احساساتشو بهش بگو