۱۱ پاسخ

شاید میخواد دندون در بیاره یا داخل دهنشو ببین زخم نشده

دختر منم همینه
منم ی مدت کفتم شیر ندم درست بشه
اما درست نشد
دیک شیر میدم بهش
هروقت میل داشته باشه غذا میخوره نداشته باشه نمیخوره

وای دقیقا منم یه چند روزیه حتی چیزای ک دوس داره رو میپزم اونم نمیخوره نمیدونم چرا یه مدت اینطوری میشن

سلام مریض نشده تو این هفته ها

پسر منم دو بار توی این ی ماه مریض شده
انگار کل این ی ماه مریض بود
هرچی بگی درست کردم نمیخوره
فقط اشغال شکلات قند نبات بیسکوییت اینا

سلام دقیقا پسر منم همینه

آیکان یه مدت اینجوری شده بود صبا بهش شیره انگور تو آب حل میکردم میدادم قشنگ تا شب اشتهاشو باز میکرد

پسر منم سرماخورد از اون موقع تا الان تقریبا یه ماهه هیچی نمیخوره
عق میزنه فقط شیرخشک میدم میخوره با نون لواش
امروز دیگه کارتون مورد علاقشو گذاشتم همزمان با کارتون بهش کباب دادم چون حواسش به کارتون بود خورد
عصرم بردم بیرون خسته شد رسید خونه یه دونه موز دادم خورد
قمقمه هم گرفتم بی بی لند دایم ابمیوه طبیعی میریزم میزارم دم دست همر موقع خواست بخوره من نمیگم خودش برمیداره

دندون داره در میاره ؟

میوه میخوره؟یا ماست میوه ای؟ اینارو تست کن

اگ شیر خودتو میخوره بگیر شاید بهتر بشه

سوال های مرتبط

مامان فندوق مامان فندوق ۲ سالگی
خانوم ها کمک واقعا دیگه کم اوردم شما بگین من چیکار کنم امروز پدرشوهرم اومد دخترمو برد خونشون که نزدیک همیم تو ی کوچه بعد نیم ساعت اومد که آره چرا به بچه غذا نمیدی خونه ما اومد گشنه بود ی کیک گرفتم همیچن خورد من گریه ام گرفت چرا به بچه غذا نمیدی گشنه میزاریش چون غذا نمیدی بهش نمیرسی لاغر مونده بده بخوره از این حرفا منم اصلا شوکه شدم یعنی چی این حرفا گفتم من به بچم خوراکی نمیدم چون خیلی بد غذاس اگه خوراکی بخوره غروب دیگه شام نمیخوره گفتم خودم خوراکی نمیدم که شام بدم بخوره من امیشه سر غذا خوردن دخترم انقدر حرص میخورم بعد شوارمو صدا کردم گفتم بیا ببین بابات میگه به نفس غذا نمیدم گشنه نگهش میدارم شوهر اکمد گفت این چه حرفیه میزنی مگه میشه ادم به بچه خودش غذا نده از این حرفا منم گریم گرفت گریه کردم کلی شوهزم گفت ولش کن اهمیت نده من میدونم تو چقدر رو بچه حساسی ولی من دلم بدجوری از دستش شکست واقعا نمیدونم چطور به خودش اجازه میده همچین چیزی بگه مگه میشه ی مادر بچشو گشنه نگه داره اخه شب هم داشتیم از هیت میومدیم مادر شوهرم صدای دخترمو که شنید درو باز کرد ی کلوچه دستش بود به دخترم گفت بیا بهت قاقا بدم گشنه نمونی منم اصلا اهمیت ندادم رفتم تو خونه شما بگید من چی بگم به اینا