خانوم ها کمک واقعا دیگه کم اوردم شما بگین من چیکار کنم امروز پدرشوهرم اومد دخترمو برد خونشون که نزدیک همیم تو ی کوچه بعد نیم ساعت اومد که آره چرا به بچه غذا نمیدی خونه ما اومد گشنه بود ی کیک گرفتم همیچن خورد من گریه ام گرفت چرا به بچه غذا نمیدی گشنه میزاریش چون غذا نمیدی بهش نمیرسی لاغر مونده بده بخوره از این حرفا منم اصلا شوکه شدم یعنی چی این حرفا گفتم من به بچم خوراکی نمیدم چون خیلی بد غذاس اگه خوراکی بخوره غروب دیگه شام نمیخوره گفتم خودم خوراکی نمیدم که شام بدم بخوره من امیشه سر غذا خوردن دخترم انقدر حرص میخورم بعد شوارمو صدا کردم گفتم بیا ببین بابات میگه به نفس غذا نمیدم گشنه نگهش میدارم شوهر اکمد گفت این چه حرفیه میزنی مگه میشه ادم به بچه خودش غذا نده از این حرفا منم گریم گرفت گریه کردم کلی شوهزم گفت ولش کن اهمیت نده من میدونم تو چقدر رو بچه حساسی ولی من دلم بدجوری از دستش شکست واقعا نمیدونم چطور به خودش اجازه میده همچین چیزی بگه مگه میشه ی مادر بچشو گشنه نگه داره اخه شب هم داشتیم از هیت میومدیم مادر شوهرم صدای دخترمو که شنید درو باز کرد ی کلوچه دستش بود به دخترم گفت بیا بهت قاقا بدم گشنه نمونی منم اصلا اهمیت ندادم رفتم تو خونه شما بگید من چی بگم به اینا

۹ پاسخ

سر حرفای بیخودی حرص نخور
فقط اجازه نده بهش خوراکی بدن

چیز خاصی نی تونی بگی مگه اینک توام حرص بدی بگی اره نداریم بخوریم هیچی نمیدم میخواستم ببینم کی فضوله

کیک ضرر خالص مثلا خیلی لطف کرده در حق بچه؟بگو‌از این ات آشغالا ندید به بچه م

میگفتی گشنش بود تو خونتون غذا ندارید همش چرت. و چرت به خوردش میدید

عزیزم اول اینکه کاسه ی داغ تر از آش می‌خوام بشن مثلن که هیچوقت نمیشن هیچکس مثل مادر دلسوز و صلاح بچه شو نمیدونه هیچکس حتی پدر اون بچه دیگه چ برسه پدربزرگ یا مادر بزرگ
تو این جور موقع ها بگو پزشکش گفته یکی دوساعت قبل وعده ی اصلیش هیچی ندم تا اشتها داشته باشه برای غذا خیلی واضح و روشن بگو بگو اگر شما دادین خورده چون من قبل وعده اصلی بهش چیزی نمی‌دم حتی یه چوب شور که اشتهاشو کور می‌کنه
بعدشم با خوراکی های سمی هیچوقت بچه رشد نمیکنه و جایگزین وعده غذایی نمیشه فقط شکمش پر میشه
من خودم باشم خیلی خوب و شفاف بهشون توضیح میدم تا بفهمم تو کتشون بره اکرم نفهمیدن بگو بچه ی خودمه خودم میدونم شما بچه ی خودتونو بزرگ کردین 👊

یبار ب منم همچین حرفی زدن اون اولا ک بچه شیر نمیدی بچه لاغر شده و فلان
منم همونجا گفتم شما دیدی من ندادم حتما همسایه تاالان بهش شیر میداده بزرگش کرده دیگه همون شد حرفی نزدن

همه مادر شوهرا همینقد گوهن

ولشون کن بزار بگن پسر منم لاغره همه میگن غذا نمیدی فلان کوچیک مونده ولی خدا شاهده دوروبرم حساس ومسئولیت پذیرتر از خودم نسبت به بچه ندیدم صبح‌ تاشب براش غذا درست میکنم گاهی مواقع خوابم میاد ولی بیدا میمونم غذای بچمو درست کنم مهم اینه شوهرت اینجوری فکر نمیکنه 😌

حرص نخور عزیزم کار خودت رو بکن
والله به من میگه انقدر نده بخوره چاق میشه دختر لاغر خوبه
به خواهر شوهرم میگه به و پسرت غذا بده بخوره پسر تپل خوبه
اما من و خواهر شوهرم کلا کار خودمونو میکنیم
قبلا خونه مادرشوهرم دعوت بودیم حرص میخوردم که دخترم غذا نمیخوره میدوییدم دنبالش
الان میشینم کنار حتی اگر شام هم نخوره دنبالش نمیرم

سوال های مرتبط