۹ پاسخ

روز زایمان مادر شوهرم گفت اسم دکترتو بگو فلانی بچه دار نمیشه گناه داره بره پیشش مثل تو

مادر شوهرم و کل خونواده ی شوهرم حتما باید نافشو ببندی وگرنه بالا میاد
حتما باید قنداقش کنی
بچه زردی داره حتما آب قند بدی
من اصلا حرفشون رو گوش ندادم
بچه رو خدا میده خودش هم ازش مراقبت میکنه اینا همش خرافات

مسخره مادرشوهرم آمد دیدنم بیمارستان سزارین بودم؛ گفت خوبی؟ گفتم ن درد دارم..گفت میخواستی دوتا زور بزنی طبیعی زایمان کنی.
بعدشم می‌گفت شیره بادام باید از ۴۰روزگی بچه بخوره ما به همه بچه ها داذیم؛ ۶ماعگی میگفتن بابا؛۸ماهگی هم راه می‌رفتند

من دخترم سینه نمیگرف هی به من چیز میگفتن هرکاز کردم نگرف تا میومدم یکم بشینم میگفتن بدوش بهش بده
مادربزرگم که هنوز نیسم ساعت نشده بود بچه شیر خورده بود هی میگف بدوش بده بهش دیگ گشنس میگم الان دادم میگه نه موش دور الک فر میخوره بچه گشنه میشه دوباره فر مبخوره سیر میشه دیگ میخاستم بزنم تو سرم🥲😂😂

دوتا خواهر شوهر ترشیدم میگفتن پودر باشگاه(منظورشون مکمل بود)بده دخترت😂هشت ماهه به دنیا اومده بود از همون هفته اول میگفتن مکمل باشگاه بده بخوره😂😂😂😂

مادرشوهرم می‌گفت بند بنداز تو کمره بچه دیگه زور نمیزنه گفتم برو بابا بچه کولیک داره این حرفا چیه🥴

من سزارین شده بودم خاله هام اومده بودن دیدنم زایمان طبیعی رو تعریف می‌کردن اینجوری اونجوریه

اینه که خالم اومده بود دیدن بچم مثلا من جاشو عوض میکردم بعدش به زور می‌گفت شیرش بده بعد اینکه جاشو عوض کردی حتما باید شیر بدی میگفتم بابا سیره یعنی چی

روز زایمان تو بیمارستان مادر شوهرم به پسرم چندبار پشت سرهم گفت این شبی موشه با اینکه وزنش3550بود

سوال های مرتبط

مامان آرامیس کوچولو💕 مامان آرامیس کوچولو💕 ۱ سالگی