۱۰ پاسخ

فقط ب مادرم حتی از‌خودم بیشتر بهش اعتماد دارم حتی از من بهتر نگهش میداره من دخترم ۴شب وروز بعد عملی ک کردم پیش مامانم بود ب همه هم گفتم بچمو جایی نبرید

نه اصلا نمیتونم سنشون بالاس و من خیلی وسواس فکری دارم نمیتونم مثبت نگر باشم

نہ منم نمیتونم
حتی با شوھرم میرہ جایی من ھمش تو فکرشم چ برسہ ب کسی دیگ

اره بابا زیاد

با پدر مادر خودم آره...

نه نمیتونم

نه
نمیتونم
طبیعی استرست و پیشنهاد میدم جایی که خودت و همسرت نرفتید اجازه نده بچه تم بره
چون مسئولیت یه خط رو بچه بیوفته نه شما تا آخر عمر میبخشی نه اون طرف مقابل از عذاب وجدانش درمیاد!!
اگه زمانی گفتن بده ببریم بگو فردا یاد میگیره با هرکسی اینور و انور بره میخوام یاد بگیره جایی که میره باید حضور پدر و مادرشم باشه،وگرنه یاد میگیره هرجا دلش بره

نه به هیچ عنوان نمی‌ذارم منم مثل شما استرس میگیرم بخاطر همین نمی‌ذارم چون هنوز کوچیکن و منم مادر به شدت مسئولیت پذیری هستم

با پدرو مادر خودم اره

با مامان بابای خودم آره با طرف شوهرم نه میدونن ناراحتی میفته تا حالا نخواستن امیدوارم بزرگتر که شد نخوان نمیدونم چه برخوردی کنم، برادرشوهر بزرگم با پدرشوهرم تو یه ساختمونن یه چندباری بچه رو برداشت برد بالا خونه خودشون در حد یه ربع بعد میارن پایین تا بیان دلم عین سیر و سرکه میجوشه چیزی ام نمیتونم بگم از ترس شوهر عنم

سوال های مرتبط