۶ پاسخ

بله خیلی زیاد .وقتی در طول روز خیلی خسته بشم
با ذهن خسته بخوابم

من دوروز پیش بختک افتاد روم همون حالتی ک خواب بودم حس کردم گوشیم زنگ میخوره برداشتم دستام بی حس و حرکتی نداره ک جواب بدم یکهو حس کردم در همون حالت دارم بلندمیشم و یک صدا مرد کلفتی تا شنیدم تو همون خواب صلوات فرستادم و بیدار شدم از من خیلی خوابم بد بود حس کردم روحم جدا شد از بدنم

گلم این یه نوع فلج خواب هست که بدن برای اینکه توخواب حرکت نکنی یا به خودت اسیب نزنی تو رو فلج میکنه
منم چندین بار این اتفاق برام افتاده و خییییییلی وحشتناکه انگار روحت از بدن جداست وهرچی صدا میزنی جیغ میزنی کسی صداتونمیشنوه ولی بیدارهم هستی

من یبار تجربه کردم عملا فلج شده بودم ولی صدا نشنیدم

بختک هست من شوهرم خیلی اتفاق می‌افته براش .‌چشمش بازه دست و پا تکون میده ولی نمیتونه چیزی بگه یهو نفسش آزاد میشه چیز بدیه

بختک من اینطوری نبود
قبل بارذاری بیشتر میشد الان نمیشم
معمولا وقتی نااهار مرغ و غذاهای با طبع سرد میخوردم میخوابیدم حس میکردم بیدارم نشستم کنار روح خودم هرچی داد میزنم میخوام تکون بخورم نمیتونم ولی اونیکه نگام میکنه نیروی شیطانی و پلیده میخواد اذیتم کنه نفسمم در نمیومد اونقد وول میخوردم پاشم آخر بعد ۴۰ دیقع بیدار میشدم با کلی عرق انگار بتن روم گذاشتن

سوال های مرتبط

مامان شادمهر مامان مامان شادمهر مامان ۳ سالگی
سلام عسلا خوبین؟
شاید خیلیاتون نسرین اقوامی مربی فرزند پروری رو نشناسین من خیلی دوره های ویبینارشو شرکت کردم تا جایی ک تونستم پستای اینستاشو نگاه میگنم ولی امشب کلا فرق داشت شاید میخاست ی تلنگر بشه امشب خیلی گریه کردم واسه وقتایی ک الکی سر پسرم واسه ی چیز کوچیک داد زدم یا چند روز پیش مهمون داشتم تو اوج کارا و خستگیم اومد شکلات برداره گفتم دندونت خراب میشه لجبازی کرد و زد ظرف شکست اینقد خسته و عصبی بودم ک دستم بشکنه زدمش ناخوداگاه واسه وقتایی ک از شوهرم عصبی بودم سر بچم خالی کردم تو دوران پریودی بودم هورمونام بهم ریخته بود ی چیزی بهش گفتم شایدم زدمش
چیزی ریخته رو فرش به بچه ی کسی زده عصبی شدم دعواش کردم سرش داد زرم کسی چیزی بهش گفته چون نتونستم به طرف چیزی بگم سر بچم خالی کردم و.........
امشب پست نسرین تلنگر قشنگی بود واسم ی لحظه مکث کن نگای دستای کوچولوش کن اون دستا جز تو پناهی ندارن نزار از تیگه گاه امنش وحشت داشته باشه چیزی بریزه رو فرش چیزی بشکنه دیوار خط خطی کنه هزار کار دیگ کلش تو پنج دقیقه تمیز میشه ولی رفتاری ک تو اون لحظه بکنی اعتماد به نفسشو میگیره
یا داد میزنه تو بدتر سرش داد نزن بچه تو اون لحظه میگ یا ی چیزی خیلی کمه یا ی چیزی زیاده یا توجه نمیکنی چون نمیتونه خوب حرف بزنه ک منظورشو برسونه
مغز بچها تا پنج سالگی مثل ابر جذابه حتی اگ نبینه مینونه حس کنه و جذب کنه تا پنج سالگی شخصیت بچه شکل میگیره کاش جوری رفتاز کنیم ک میخایم ۱۸ سالگیش تربیت و رفتارشو ببینیم
من به خودم قول دادم هنوز دیر نیست میتونم رو خودم کار کنم و ی لحظه مکث کنم شاید جلو خیلی رفتارای بد بگیرم
مامان رایانی🥹😍 مامان رایانی🥹😍 ۳ سالگی
بچها امشب ی اتفاق افتاد ک من تو ماشین نشستم گریه کردم خیلی حالم بد شد من خودم ادم خجالتی بودم از اول این موضوع از بچگی تا الان خیلی اذیتم کرده از وقتی مادرشدم خیلی بهترشدم قبلا با همسرم بیرون میرفتیم به همسرم میگفتم تو قیمت این لباسو بپوش در این حد برعکس همسرم ک خیلی اعتماد بنفس داره میون صدنفر غریبه ام باشه جمعو تو دستش میگیره




امشب تو شهربازی رایان بازی میکرد بعد ی دختر ۸/۹ ساله ام اونجا بود داشت پازل درست میکرد رایانم میدویید دستش خورد ب پازل دختره اونم اومد ب رایان گفت چرا خرابش کرذ چرا بهش زدی
رایان ساکت شد بغض کرد هرکاری کردم نموند بازی کنه میگفت منو از اینحا ببر بیرون برم ی باز دیگه بکنم نتونست چیزی بگه نه ک بگم امشب اینحوری شد ها رایانم خجالتیه میریم جایی ادم غریبه ای اونجا باشه نه حرف میزنه نه تکون میخوره این خیلی منو اذیت میکنه
یا ی نفر اسباب بازی از دستش بگیره نمیتونه پسش بگیره
میترسم همینجوری بمونه تو جمعای خانواده خوبه بازی میکنه حرف میزنه حاضر جواب هست ولی وقتی ی غریبه میبینه ساکت میشه
بخدا خیلی اذیت میشم اینجوری میشم
اون شب رفتیم ی جایی رایان تاا اخرک برگشتیم همش دستش دهنش بود ازجاش تکون نمیخورد هرکیم باهاش حرف میزد جواب نمیداد
من باید چیکار کنم باعاش خودش درست میشه یا باید من کار کنم😔
مامان 🌙لین مامان 🌙لین ۳ سالگی
تجربه از پوشک گرفتن ماهلین





من ی بار دوسال هفت ماهگیش اقدام کردم روز سوم پوشکش کردم چون در روز خیلی خطا داشت و همش جیشش میرفت
ی بار دوسال و مه ماهگیش اقدام کردم و یک هفته بعد دوباره موفق نشدیم و پوشک شد چون تو شورتش پی پی میکرد و اصلا براش مهم نبود و حتی بدش نمیومد دور و بریا میگفتن پوشک نکن عادت میکنه تسلیم نشو بلاخره یاد میگیره اما خیلی خطا داشت

تا این دو هفته اخیر ک ماهلین اصلا تو پوشک پی پی نمیکرد و تو دسشویی کارشو میکرد
خیلی هم پیش اومده بود ک پوشکشو باز میکرد و میگفت جیش دارم
منم شروع کردم و امروز روز یوم بود و ماهلین اصلا خطا نداشت
فقط روز اول دوبار خطا داشت
ب این مرحله از امادگی رسیده ک خودش لباسشو در میاره میره دسشویی و خودشم میشوره و کا با خیال راحت میریم بیرون چون جیششو میگه
تجربه من اینه ک اصلا ب حرف دیگران گوش ندید و بزارید بچه خودش بهتون نشون بده ک امادس عجله نکنید و نگید دیر شده
ب وقتش خیلی خیلی راحت از پوشک میگیرید🩷