به خودت سخت قشنگ استراحت کن خودت از هر چیزی مهم تری بچه رو هم بسپر به بقیه مطمئن باش اونا خیلی بیشتر از خودت حواسشون بهش هست
خرما نسکافه کمپوت انجیر یا گلابی نبات با خودت ببر از قبل همه چی خونه آماده کن تختی که میخوای استراحت کنی لباسی که میخوای بپوشی حتی روزی که میخوای مرخص شب به یکی بگو براتون ناهار درست کنه چون همه خسته آن و غذای بیمارستان هم دلچسب نیست به دکترت بگو میخوای عمل اول باشه که خیلی الاف نشی شیر خشک از همین اول به بچه بده چون سزارین دیرتر شیر میاد کرم ترک سینه هم بگیر تب شیر و این جور چیزا هم خرافاتی بیش نیست تب و لرز کردی سریع به دکترت زنگ بزن شاید چرک خشک کن ها بهت نمیوفته فعلا همینا یادمه
سزارین برای من خیلی خوب بود.
شب زایمانم از ۷ تا ۱۱ ظهر هیچی نخوردم.
با نامه ی پزشک رفتم بیمارستان تا همسرم کارای پرونده مو انجام بده منو فرستان ریکاوری که لباسامو عوض کنم. رفتم دراز کشیدم امدن انژوکت زدن خون گرفتن و فرستادنم سنو.
دوباره امدم توی ریکاوری یک ساعتی بودم ساعت ۳ امدن سوند وصل کردن و ساعت ۴ بردنم اتاق عمل.
واقعیت وارد اتاق عمل شدم استرس گرفتم استرس امپول بیحسی.
شروع کردم گریه کردن دکترم بقلم کرده بوده و من زار میزدم که میترسم تورخدا بگو درد نداره😂
دکترم آرومم کرد یه نفس عمیق کشیدم به دکتر بیهوشی گفتم آمپولو بزن آمادم🤭 گفت اوووو داشتی زار میزدی زدم😂
اصلا نفهمیدم که زده بود کم کم پاهام بیحس شد و دراز کشیدم. از زیر سینم تا پایین پامو دکتر بتادین زد ضدعفونی کرد و عمل انجام شد. تایمی ک بچه رو در میاره یه بیهوشی موقت درحد ۵ دقیقه میزنن بهت. خلاصه ۴ و ۱۶دقیقه صدای گریه پسرم توی اتاق پیچید.
و من ۴ نیم از اتاق عمل رفتم توی ریکاوری ۱ ساعت بودم و رفتم بخش. نیم ساعت بعد همسرم و مامانم و پرستار و نی نی امدن توی اتاق. چند ساعت اول چون بیحس بودم دردی نداشتم کمکم دردا شروع شد ولی اذیت کننده نبود با پمپ درد و مورفین آروم میشد. شبم دکترم شیاف زد و مورفین که بخوابم.
بعد چند ساعت از عمل آب کمپوت و چند ساعت بعد خود کمپوتو خوردم. ناهارم که سوپ دادن و گفتن پاشو راه برو پی پی کن برو خونه. و امدم خونه. ۳ روز اول بکم سخت بود راه رفتن ولی بعدش اوکی شد و من روز سوم جامو جمع کردم. و واقعا زایمان راحتی داشتم. بعد عمل سرتو تکون نده کافیین بخور و زیر سرت متکا نزار.
عزیزم من سزارین اختیاری بودم
راستش انقد ک میگن راحت و بی درد نبود
بیهوش شدم و تا بهوش اومدم کلی شکممو فشار دادن تا خون ها تخلیه بشه
البته شنیدم ک خیلیارو فشار نمیدن
بعدم اوکی بودم و درد نداشتم با پمپ درد
تا ۸ساعت اجازه نداشتم چیزی بخورم
بعدم میگن پاشو راه برو ک سختتتتت ترین قسمتش اینجاست و واقعا مرگ و ب چشات میبینی
و دیگ تمام
تا یک هفته یکم بلند شدن و خوابیدن سخته
خندیدن و سرفه کردن
..
ما بچه اولیم شما اگه تجربه داری بگو گلم
روزانه پیام مشاور، متناسب با سن کودکتون دریافت کنین.
سوالاتتون رو از مامانای با تجربه بپرسین.
با بازیهایی که به رشد هوش و خلاقیت فرزندتون کمک میکنه آشنا بشین.