حالا منم شیر خودمو میدم عذاب وجدان دارم نکنه بچه سیر نشه.طبیعت ما مادرهاست همه اش دنبال یه چیزی هستیم که اعصابمون را باهاش داااااغون کنیم.
خوب عزیز شیر خودتو میدادی حالام ک ندادی ناراحت چرا این همه آدم شیرخشک خوردن مثلا شوهرم خورده ماشالله استخون بندی داره
چقدر حرف دل منو زدی منم ثانیه ای نیست که فکر نکنم و غصه نخورم من البته شیر داشتم خیلی هم شیر داشتم فقط بخاطر اینکه بچم سنگ کلیه داشت از ۱۴ روزگی دیگه بخاطر این هم شیر خودم رو میدادم هم شیر خشک که تند تند جیش کنه ولی متاسفانه سینه رو ول کرد و کلا شیر خشکی شد الانم چند روزه میشینم شیرم رو میدوشم خیلی خیلی کم شیر میاد میخوام مرتب بدوشم شیرم بیاد حداقل با شیشه بهش بدم خیلی خیلی عذاب وجدان دارم همش خودم رو لعنت میکنم من بچه اولم هست و خیلی دوست داشتم فقط شیر خودم رو بدم که متاسفانه سر اینکه اطلاعاتی نداشتم فکر میکردم سینه رو ول نمیکنه و جفتش رو میخوره ولی سینه رو پس زد
عذاب وجدان نداشته باش اینهنه بچه با شیر خشک بزرگ شدن
منم غذام مقوی نیست شیرم کمه شوهرم میگه شیر داری بده نمتونم براهردو شیر خشک بگیرم .حرصم میخورم ک اصلا شیر نمیاد .
هعی خواهر کاش ماهم شیر میداشتیم ولی خب چ کنیم
منی ک هربار میرم خونه پدرشوهرم خواهرشوهر و مادرش میگن شیر باباخوردن اینا ینی هر وقت رفتم گفتن حرص میخورم هوفففف
من که اصلا ندارم
من ۶ ماه دادم وقتی بچم حساسیت داشت و هی داشت بدتر میشد باید چیکار میکردم وگرنه شیرخشک دادن هم اونقد چیز آسونی نیست که
نبابا چه عذاب وجدانی مگه قتل کردی
والا شیر خودت فقط شیر حرصه الان با این آب و هوا حرص و جوش های زیاد قوتی نداره
شیر فقط یکی از چیزاییه ک ی مامان ب بچه ش میده عزیزدلم
بچه ب خیلی چیزهای دیگمث عشق محبت توجه و ... نیاز داره
یادش نمی مونه ک چ شیری خورده ولی عشق و محیتت تا آخر عمر توی زندگیش موثره
والامن برای پسرم ۴ماه تلاش کردم سینه نگرفت هرچی دوشیدم نخورد شیرخشکی شد چه ایرادی داره ماشالا قدووزنشم از هم سن وسالاش بیشتره همیشه خیلیم باهوشه حالامگه چیزی که مامیخوریم خیلی اورگانیکه که بخوادبه بچه برسه عذاب وجدان نداشته باش
اتفاقا من الان داشتم میگفتم بچه بعدی روازروز اول شیرخشک میدم مامانم میگه عذاب وجدان میگیری .
ببین چه مجبور باشی چه خودت دلت بخواد شیر خشک بدی درهرصورت عذاب وجدان میگیره مادر دست خودمون نیس .من سر دخترم خیلی سختی کشیدم گرمی داشت حساسیت داشت همش رژیم بودم پوستواستخون شدم شیر خشک ضد حساسیتممیدادم تا یکسالونیم شیرخودمو دادم دیگه نتونستم بعد که ندادم خیلی ناراحت بودم از عذاب وجدان خاب نمیرفتم گریه میکردم مخصوصا چند شب اول رو همش میگفتم من بدکردم به این بچه شوهرم میگفت با شرایط بچمون کدوم مادر میتونه مثل تو رژیم بگیره خودش لاغر بشه ضعیف بشه ولی بازم شیر بچش بده پس تو خیلی مامان خوبی هستی که تاالان دوام آوردی ناراحت نباش اما من این حرفا توکتم نمیرفت خیلی غصه میخورم مخصوصا شبا ک دخترم با سینمو گرفت خاب میرفت .حتی یکبار برای اینکه سینمو نهاد چسب زدم سر سینم دخترم ترسید وحشت زده بود یمدت که دوباره شیرش دادم تا ترسش بریزه نمیدونم یادم نیس کدوم آدم احمق این روشوبهم یاد داده بود
منم خودم شیر داشتم تا دوماه دادم به بچم ولی دیگ ندادم چون حالم خوب نیست وهمش ناراحتم دوست نداشتم ناراحتیم به دخترم منتقل بشه
الان بعضی وقتا حس بد میات سراغم ولی کم کم خوب میشه
من واقعا با شیر دادن حالم بد میشد. همش ضعف داشتم عصبی بودم سرم گیج میرفت. هررر چی میخوردم هم خودم دلدرد میشدم هم بچه دلدرد میشد. شیرم هم زیاد بود . کمکی شیر خشک بهش دادم کم کم سینمو ول کرد. بخدا از وقتی دگ شیر نمیدم گوارش هردومون خوب شده 😐 حسابی وزن گرفت همه چیش هم نرماله خداروشکر
برای چی عذاب وجدان 😑
مگه داری مواد مخدر میدی به بچه؟
از همون اول بارداری تصمیمم بر شیر خشک بود و اصلا عذاب وجدان ندارم
چون من ادم خوش خوراکی نیستم نمیتونم هی غذا بخورم تا شیر داشته باشم
ی ماه شیر خودمو دادم ولی اصلا سیرش نمیکرد چون خودم غذاهای مقوی نمیخوردم
روزانه پیام مشاور، متناسب با سن کودکتون دریافت کنین.
سوالاتتون رو از مامانای با تجربه بپرسین.
با بازیهایی که به رشد هوش و خلاقیت فرزندتون کمک میکنه آشنا بشین.