۵ پاسخ

چ هدیه خوبی مبارکتون گلم

دختر منم روز مادر به دنیا اومد 😍

کانال غذای کودک در روبیکا با ۲۸۰۰ مادر .💕👌
@food_babyy

فقد همون لحظه ایی ک بچرو میندازن روت صدای گریشو میشنوی برا اولین بار بغلش میکنی واییی هیچوقت یادم نمیره با اینک خیلی زود بچه دار شدم و ناخواسته بود همه ی جوری مسخرم میکردن هیچوقت پشیمون نشدم از وقتی دخترم اومده تو زندگیم خدایا بچه هامونو برامون نگه دار همیشه تنشون سالم باشه ایشالا بتونیم همه ی خواسته هاشونو براورده کنیم نزاریم اب تو دلشون تکون بخوره

مادربودن بهترین هدیه خداست

سوال های مرتبط

مامان هانا مامان هانا ۱۶ ماهگی
🎀 تولد هانای نازم مبارک! 🎀**

**مامانی میدونی چیه؟**
امسال بهم ثابت کردی که **همه سختی‌ها با یه بوسه تو آب میشن**! از اون شب‌های بی‌خوابی که مثل یه فوتبالیست تو بغلم میدویدم تا الان که با هر "دا-دا" گفتنت دلم میلرزه... چه مسیری اومدیم ها؟ 😭💖

**دخترنازم تو چقدر قوی بودی!**
رفلاکس و کولیک میخواست ما رو زمین بزنه، اما **ما مثل دو تا قهرمان باهم جنگیدیم**!
- من با یه دست به تو شیر میدادم
- با دست دیگه گوگل میکردم "رفلاکس نوزادان کی تموم میشه؟!"
- و تو با اون چشم‌های معصومت میگفتی: "مامان آروم باش، من دارم بزرگ میشم!" 👶✨

**حالا دیگه یه ساله شدی!**
دیگه اون نوزاد کوچولو نیستی که فقط گریه میکردی...
**حالا تو:**
- استاد خرابکاری‌های مامانی هستی!
- سلطان بوسه‌های خیس!
- و قهرمان دزدیدن قلب‌ها! 😘

**دلم برات تنگ میشه حتی وقتی تو آغوشم هستی...**
اینقد دوست دارم که **دنیا رو میدم باهات بخندم**!
امسال رو با هم گذروندیم، سالای بعد رو هم **دست در دست میریم به سمت خوشبختی**!

**🎂🎁 تولدت مبارک گنج قشنگم!**

**پ.ن:** اگه بازم دل درد گرفتی، مامان همون مامانِ پارساله... فقط الان یه خورده بیشتر میدونه چطور آرومت کنه! 🤗💫

**همیشه و همیشه دوستت دارم... بیشتر از اون چیزی که فکر کنی!** 🌟
مامان نیهان🩷 مامان نیهان🩷 ۱۶ ماهگی
🍃🌸 به نام خدایی که نیهان رو بهمون هدیه داد…

امروز که تقویم رسید به هشت مرداد، یک سال از اون روز بزرگی که تو اومدی توی آغوشمون گذشته. هنوزم انگار صدای اولین گریه‌ات توی گوشمه… اون لحظه‌ی ناب، اون نفس گرم، اون قلب کوچیک اما پر از زندگی که توی بغل من می‌تپید، انگار دنیا از نو متولد شد.🪽

یادمه روزای اول، چقدر کوچیک بودی… اون‌قدر که وقتی بغلت می‌کردم، حس می‌کردم دارم همه دنیامو بغل می‌کنم. تک‌تک شب‌بیداری‌هام، گریه‌ها، لبخندهای بی‌صدا، و اون خنده‌ی اولی که دلمو از جا کند، همه‌شون توی قلبم ثبت شدن.

نیهانم… تو بزرگ شدی. حالا دیگه بهت می‌گم “دخترم” و تو با یه لبخند شیطون یا یه صدای شیرین جواب می‌دی. ۴ تا دندون کوچیکت درآمده، راه رفتن رو یاد گرفتی، مامان و بابا گفتنت شیرین‌ترین موسیقی دنیاست.

یه سال گذشت از اولین لحظه‌ای که دستتو گرفتم… یه سال پر از تجربه، عشق، ترس، اشک و خنده. انگار همین دیروز بود که اولین بار اسم‌تو صدا زدم و حالا دارم تولد یک‌سالگیتو جشن می‌گیرم.

تو فقط یه دختر کوچولو نیستی، تو امیدی، نوری، آرامشی که با اومدنت زندگی‌مونو معنا دادی. با هر نگاهت، با هر حرکتت، انگار خدا لبخندشو توی خونه‌مون گذاشته.

امروز، تولد توئه… اما انگار دوباره تولد منم هست. چون با تو، منم دوباره متولد شدم… یه مادر شدم، یه عاشق واقعی، یه آدمی که یاد گرفت بی‌قید و شرط دوست داشتن یعنی چی.

🎂🎈 بهشت پنهان من، تولد یک‌سالگیت مبارک.
امیدوارم دنیا همیشه به اندازه قلبت مهربون باشه، و زندگی برات پر از رنگین‌کمان، لبخند و رؤیاهای قشنگ بشه.
با عشقِ بی‌نهایت…
مامان و بابا 🌈🦄
مامان نویان مامان نویان ۱ سالگی
پارسال اینموقه داخل بیمارستان بود و نویان رو به دنیا اورده بودم چه حال عجیبی داشتم از یه طرف بخاطر بیهوشی گیج و گنگ بودم از یه طرف نویان رو میدیدم و چقدر ذوق میکردم بهترین حس دنیا رو اون ساعت ها داشتم با اینکه کلی درد داشتم اما خوشحالیم بیشتر از درد خودشو نشون میداد امشب یکسال از اونشب میگذره و چقدر دلم تنگه برای ثانیه به ثانیه اون روز و شبا با اینهمه سختی که این یکسال کشیدم اما بازم خیلی زود گذشت انگار به یه چشم بهم زدن نویان یکسالش شد. بزرگ شدنشون شیرینه اما تموم شدن دوران نوزادیشون غمگینه من هنوزم خیلی وقتا میگم کاش برگردیم عقب کاش دوباره ۹ ماهه بشم دوباره نویانو بدنیا بیارم دوباره بدن کوچولوشو بغل کنم خیلی شیرین بود اون لحظه ها خدارو شکر میکنم برای اینکه بهم‌ لطف کردم و این حس و حال رو بهم هدیه داد مادر شدن واقعا عجیب ترین و شیرین ترین اتفاق دنیاست .. انشالله که خدا دامن تمام زنان دنیا رو که منتظر مادر شدن هستن سبز کنه و این حس زیبا رو بهشون هدیه بده🙏🏻
مامان 💗نیارا💗 مامان 💗نیارا💗 ۱۵ ماهگی
امروز تولد نیارای خوشگل منه 👧🏻🌷🌹
تو همین ساعت دختر من به دنیا اومد و مثل اسمش به زندگی ما روشنایی بخشید
قبل از بارداری با استرس باردار شدن و بعد از اون هم با سختی استراحت مطلق روزهای زندگیم سپری شد هر روز از بارداریم برام به اندازه یکماه گذشت
تا بالاخره ۱۴ شهریور ۱۴۰۳ دخترم دنیا اومد من روز تولدش ندیدمش چون بردنش ان ای سی یو
عوضش تو این ساعت محکم جای اون روز بغلش کردم رو سینه م گذاشتمش
این یکسال خیلی سخت گذشت و به جرات میتونم بگم نیارا از اون بچه آیی بود که همه چیش همراه چالش بود ولی همه ی شب نخوابی ها و خستگی ها با یک لبخندش از بین میرفت
الان هم اینجا بهش میگم:
نیارای جانم دختر عزیز مادر عاشقانه دوستت دارم و نفس من بسته به صدای نفس هات بزرگترین خواسته ی من از خدا سلامتی تو هست
وقتی به چشمام نگاه میکنی تمام دنیا رو داخل نگاه تو میبینم ازت ممنونم که دختر من شدی امیدوارم پدر و مادر خوبی برات باشیم❤️❤️🌹🌹🌹🌷🌷🌷
امیدوارم خدا همه ی بچه ها رو واسه پدر مادرهاشون سلامت نگه داره و سایه ی پدر و مادر ها روی سر دلبند هاشون باشه❤️