۱۱ پاسخ

ببین من با اینایی که میگن به بچه ۴ ۵ ماهه غذای سفره میدیم اصلا کنار نمیام

بحث حساسیت نیس بحث اینه یچیزایی تو سن کم بچه براش ضرر داره

من به اندازه رعایت کردم و خیلی هم راضی ام از خودم و پسرم

نه منم بچم سن بچتون بوداینجوری بودم چون دخترم رفلاکس داشت خیلی مراعات میکردم هنوزم بااحتیاط میدم

الان خوبه
حتی خوش غذا هم میشه
ولی از ۱۸ سالگی درد معده
التهاب معده
زخم معده میاد سراغش

بقیه خیلی ریلکسن🙃
چون منم خیلیییی سخت گیرم

خواهر زاده من 12سالشه خواهرم خیلی مراعات میکرد غذا سفره نمی‌داد خوراکی بیرون نمی‌داد تا ۲سالگی غذا مخصوص براش درست میکرد الان انقد بد غذاست خواهرم داره اذیت میشه

عزیزم تو زیادی حساسی.من سر دختر بزرگم حساس بودم واون شدیدا بد غذاشد وهمیشه مریض ولی سردختر دومم اینکارا رو نکردم الان ماشالله بهش خوش خوراکه وشکر خدا بدنش مقاوم تراز خاهرشه ایلیا رو هم سعی کردم مثل خاهر کوچیکش بار بیارم

منم‌سخت نمیگیرم

نه منم سخت نمیگیرم هر مادری خودش میدونه‌چجوری باید بچشو بزرگ کنه من سخت بگیرم هم ب خودم سخت میگذره هم‌ب بچه هام‌ولی جاریم‌میبینم خیلی حساسه دخترش سه ماه و‌نیمشه هنوز خونه مادرشه میگه‌میترسم‌سرما بخوره‌یکم میکروب و هوا های بقیه جاها برا بدن بچه ها مفیده چون بدنش باهاش سازگار میشه

منم سخت نگرفتم
پسرم ۶ ماهش بود خواهرشوهرم بش قورمه سبزی داد با این حال ک رفلاکسی بود

حساس بودن که اصلا خوب نیس چون مادر بیشتر از همه اذیت میشه ولی خب خورشت ادویه و رب و این چیزا داره واسه بچه ۵ ماهه زوده خیلی

خیلی نباید سخت بگیری اینجوری هم بچه هم خودت اذیت میشی
اینکه هواست همیشه ب بچه باشه خوبه حساسیت زیادی خوب نیس قشنگم

سوال های مرتبط

مامان مهوا مامان مهوا ۱۲ ماهگی
این تاپیک هم دلنوشته هست هم نیاز به راهنماییتون داره

مهوا یه دختر دایی داره که دوماه ازش بزرگتره از اول بارداری تا الان زن داداشم دائم خودشو مقایسه کرد و یه حس عذاب وجدان به من داد
زمان بارداری من خیلی رژیم غذایی سختی رعایت میکردم خیلی غذاهارو نمیخوردم مرتب دکتر و سونو میرفتم حتی برای اطمینان سل فری دادم
اما زن داداشم اصلا دکتر نداشت حتی توی غربالگری اولیه روده آکوژن بود و نیاز به آزمایش داشت اما انجام نداد و حتی غربالگری دوم هم انجام نداد
حالا برسیم به زمانی که بچه ها به دنیا اومدن مقایسه ها بدتر شد و من از این مقایسه متنفرم
بدترین روزای من وقتی شروع شد که به غذا افتادن
من طبق نظر دکتر غذاهارو تست میکردم غذا جدا درست میکردم خیلی مواد غذایی نمیدادم اما زن داداشم از همون اول غذای سفره داد
من چون عموم بخاطر الرژی فوت کرد و الان هم خواهرم بخاطر آلرژی خیلی اذیت میشه مواد غذایی خیلی رعایت میکنم و مهوا به بعضی مواد غذایی الرژی داره
زن داداشم دائم میگه ببین من به بچه همچی میدم هیچیش نمیشه تو انقدر سخت میگیری بچه اینجوری شده
مثلا من به مهوا چیپس،بستنی،کاکائو،نوشابه نمیدم اما اون همه اینارو میده و اصرار داره که کارش خوبه و من دارم بچرو با این سخت گیری هام اذیت میکنم
راستش حس عذاب وجدان دارم که نکنه واقعا من دارم زیادی سخت میگیرم و در حق مهوا ظلم میکنم
این تازه فقط سر غذا بود سر تربیت،لباس همه چی من با زن داداشم مشکلات داریم
مامان مامان خوشگلم مامان مامان خوشگلم ۱۲ ماهگی