لطفا استرس وارد نکنید خانمای کم سن جواب ندین خانمایی که چند تا بچه دارین جواب بدین یک دنیا ممنونتون میشم من بچه هام پشت سر هم هستن یکی یک ماهه یکی یک ساله شب ها هردوتاشون بیدار میشن گریه میکنن من دیشب پسر یک ساله ام گریه میکرد من خیلی خسته بودم چشمام خواب آلود بود یکم محکم تر گذاشتم تو جاش من نشسته بودم چون دستم عادت کرده پسر یک ساله محکم تر میزارم چون یک یتلهشه که چیزیش نمیشه تازه می‌خنده پسر نوزادان گریه می‌کنه نمی‌دونم بدنش اذیت شده ولی خداروشکر تمام بدنش رو تکان میده ویک چیزی دیگه صبح لباسش رو عوض کردم جای یقه یکم تنگ بود سرش یکم اذیت شد نمی‌دونم دلیش اینه مجبورم یکم عجله تر انجام بدم چون پسر دیگه ام گریه می‌کنه ولی یک چیزی اینکه من نمیتونم عاروق پسرم بگیرن نمی‌دونم شایدم دلدرده دقیقا این مشکل سر پسر اولم داشتم این پسرم انگار مثل بچه اول هست چون فاصله های پسرم کم هستن پسر اولم شش ماهه بود باردارشدم ویا فکر میکنم چون هرروز پی پی وجیشش از لباس میزنه بیرون شاید پهلو هاش یخ کرده که نمیشه به پهلو خاش دستمال ببندم چون زردی داره بیمارستان گفت خیلی گرم گیری نکنم

۳ پاسخ

پهلوهاش با پارچه ببند گرم بشه
اگ قنداق داری ک قنداق ببند یکم بدنش ازردع شده حتما و اینک وقتی داری لباس عوض میکنی اروم تنش کن اون الن نوزاده بدنش ضعیفع یکم با ملاحظه تنش کن و لباسای یقه گشاد تنش کن ک سرش اذیت نشه
برا اینک اگ دلدرد باشه حتما بهش شربت دلدرد بده و عاروق گرفتنم حتما باید انجام بدی ک اگ ندی بچه دلدرد میشه اروم بخوابون رو پاهات ب شکم یواش پشتش ماساژ بدع بعد چن دقیقه میزنه عاروقشو
اینجوری بچه اذیت نمیشه

خوب الان مشکل چیه چیزی متوجه نشدم .خدا کمکت کنه

هرچی خوندم اول اخر متوجه نشدم

سوال های مرتبط

مامان عشق من مامان عشق من ۱ ماهگی
شمتهتیی که مادرتون میاد بعد می‌ره خونش گریه می‌کنی من که مادر ندارم چکار کنم خوشبحالت هرکسی که مادر داره اگه یک روز هم جمعتون میکنن دستش رو ببوسید من بچه هام پشت سرهم هستن موقعی که زایمان کردم هیچ کس نیومد پیشم فکر میکردم من خودم همراهی هستم به خواهران وخاله هام گفتم نیومدن شوهرم باهاشون لج شد میگه دیگه میان خونمون جواب زنگشون رو هم حق نداری بدی بخدا خیلی سخته یک بچه یک ماهه دارم ویک بچه 15ماهه هیچ کس هم ندارم فقط یک روز کمکم کنه دیشب تا صبح نخوابیدم ظهر خوابم برد دیدم بچه یک ساله ام قرآن بالا سر پسرم رو جرجر کرده حالا معلوم نیست به پسرم دسته زدن یا نه گریه نمیکرد حال عمومی شم خوبه ولی بازم غصه میخورم نکنه دست زده باشه چون هیچی نمی‌فهمه بچه هسته هرچی بهش بگم نمیدونه چی میگم غذاشم خودش نمیخوره راه هم نمیره میگه دد.بهبه.نه.نه کاش حداقل غذاش خودش یا می‌گرفت میخورد چکار کنم تو این غربت هیچ کس ندارم موقعی که زایمان کردم خونه مادرشوهرم رفتم بخدا مادرشوهرم اینقدر اذیتم کرد چون هیچ کس ندارم.