خانوما لطفا بیاین کمک
شوهرم یک دروغی گفته بعد مامانش ک بهش زنگ زده انداخته گردن من گفته من مجبورش کردم ک اون دروغگو بگه بگین چیکار کنم حالا ک من بی گناه رو تو چشم مامانش بد کرده
البته آنچنان دروغ بزرگی ام نیس ( ببنید مادر شوهرم برامون بخاری گرفته آورده بود یکماه پیش بعد هعی زنگ میزد شوهرم میگفت نصب کردی یا نه شوهرم انقد خسته شد آخرش دروع گفته ک آره نصب کردم تا اینکه دیروز مادر شوهرم زنگ زد ب من ک بخاری نصبه منم گفتم آره خیالتون راحت بعد زنگ زده مامانم ازش پرسیده مامانم گفته نه نصب نیس بعد زنگ زده شوهرم گفته چرا هرکدومتون یک حرفی می‌زنید شوهرم گفته پریا گفته اینطوری بگم تا خیال شما راحت شه ععی زنگ نزدید ) در حالی ک من اصلا همیچین حرفی نزدم😐😐😐
حالا مطمنم مادر شوهرم از دست من نارحته بگین چیکار کنم مخم از صبح داره خورده میشه انقد فکر کردم

ولی بهتره راستشو بگی گلم چون اونجوری مادر شوهرت تا عمر داره سر چیز ساده هم احساس می‌کنه تو دروغ میگی و یه جورایی تورو به چشم دروغگو میبینه
وقتی همسرت اون حرفو گفته و اون لحظه به فکر تو و آبروی تو نبوده تو هم به فکر اون نباش
بگو بخاطر اینکه شما گیر ندید بهش دروغ گفته بهتون و بخاطر اینکه شما ناراحت نشید از دستش که دروغ گفته بهتون ، گفته پریا گفته اینجوری بگم

یا هم شما زور نصب می‌کردید می‌گفتید مامانم (مادر تو) خبر نداره وگرنه نصب کردیم

راستشو بگو
بگو من اصلا دخالتی نداشتم و فلانی(شوهرت ) خودش وقت نمی‌کرد بخاری نصب کنه
شما هم انقد ازش پرسیدید برای اینکه بی خیال شید گفته اره نصب کردیم .
بگو حتی به منم گفته اونجوری بگو (نصب کردیم )
وقتی هم شما موضوع رو فهمیدید از ترسش که شما ناراحت نشید انداخته گردن من .
بگو خودش دروغ گفته خودشم انداخته گردن من

خب حقیقت رو واسه مادرشوهرت توضیح بده و اگه ناراحته از دلش در بیار، موضوع خیلی مهمی نبوده که

اخه اون چیکار داره نصب کنید یا نه بخاری واستون اورده دستش درد نکنه ولی دیگه لازم نکرده گیر سه پیچ بده به نصب کردنش

حالا چیز مهمی هم نیست.

بگو خواستیم خیال شما راحت باشه وگرنه شوهرم وقت نکرده هنوز نصب کنه.

چقدر پیگیره مادر شوهرت😐بگو به تو چه .تو کادوتو دادی برو پی کارت