مامان دیانا🩷 مامان دیانا🩷 ۶ ماهگی
مامان ❤️سیدآیکان❤️ مامان ❤️سیدآیکان❤️ ۱۶ ماهگی
مامان مهدا مامان مهدا قصد بارداری
یه راهنمایی کنید ممنون میشم...
...
‌..
..
...
..
...
..
...
برادر همسرم سر کاره دو تا خونه داره دو تا ماشین داره وضعش خوبه
قبلاً ما اوضاعمون معمولی بود بعد اونم رو به خوب بعد جایی که کار میکرد بهش مرخصی نمی‌داد به همسر من گفت بر یک هفته وابسته جاش ، ما و همسرم تازه عروسی مرده بودیم همسرم خیلی به برادر بزرگش احترام می‌گذاشت قبول کرد برادر همسرم رفت بعد از ده یا دروازه روز برگشت همسرم تو دوازده روز خیلی سهتی کشید دو جا به کوب کار میکرد و خیلی مریضم شد سر همین مسئله خب حالا اومد به ممنون و رفت دیگه نه زنگ بزنه یا حدقلا بگه دستت درد نکنه زحمت کشیدی یه مقداری بهمون بده دیگه حاش وایساده بود که اصلأ شوهر خیلی ناراحت شد ولی گفت خب برادرانه احترامش واجبه دیگه گذشت تا ما یه روز واقعاً یه وسئله خریده بودیم خونمون آپارتمانی بود نمیشد تنهایی ببره بعد همسرم با دوست بود گفت به برادر همسرم زنک زدیم اونم گفت کار ندارم ولی می‌خوام برم با دوستام بیرون نمیتونم بیام ، حالا اول گفتم شاید کمر درد داره یا هر چی بعد دیدم نه چند روز بعد رفته بود با شوهر خواهرش یخچال جابجا کرده بود شوهر خیلی ناراحت شد ولی چیزی نگفت بعد الان که اوضاع ما خوب شده الحمدلله همین برادرش ماشینش فروخته یکی دیگه خریده اون از قضا تصادف کرده ماشینش ضربه دیده کاره داره چند روزی بعد همسرم هم موتور داره هم ماشین بعد ایشون گفتن به همسرم که ماشینت یه چند روزی میدی دست من برم سر کار شوهرم رو وسیله هاش حساسه من گفتم بهش بگو نه نمیدیم اومد زد تصادف کرد چون خیلی شوتی می‌ره یا سهل انگاری در درست کردن ماشینش کرد تو این هوای سرد چطوری میخوایی بری حالا شما بگین با وجود اون اتفاقات چیکار میکنید بنظرتون ؟؟؟
مامان دوقلوها مامان دوقلوها روزهای ابتدایی تولد