مامان عرشیا مامان عرشیا ۲ سالگی
مامان سبحان 
و
علی🫄 مامان سبحان و علی🫄 هفته سی‌ام بارداری
مامان پرنسا مامان پرنسا هفته دوازدهم بارداری
مامان آب وآتش مامان آب وآتش ۵ سالگی
سلام مامانا...من هشت سال پیش ک ازدواج کردم از بد روزگار یه مادرشوهر ب ظاهرمهربون نصیبم شد ولی داخل دلش هزارتا مار و افعی پرورش میده خلاصه اینکه خیلی خانم دو بهم زنیه....اینو از جایی متوجه شدم ک همسرمو خواهربرادرشو علیه باباشون پر میکرد و وقتی پدر شوهرم میومد خونه همشون بهش بی احترامی میکردن....تا رسید ب جایی ک من هم رفتم در جایگاه پدرشوهرمو در نبود من شوهرمو حسابی پر میکرد من این موضوع و برا خانوادم تعریف کردم خواهرم گفت دعا زبان بند براش بگیر گرفتیم و داخل بالشش گذاشتیم بعد بالشو ما بردیم پارک دیگه گذاشتم داخل ماشین کلا بمونه بعد مادر شوهرم بالشو برده بود خونشون بازش کرده بود دعا رو درآورده حالا کلا زندگی منو آشوب کردن دیگه شوهرم ب من محل نمی‌ذاره کلا میگه حق نداری ن جایی بری ن کسی بیاد الان دخترمو با مادرخودش برد استخر گفت تو حق نداری بیای کلا زندگیمو آشوب کرده نمی‌دونم چکار کنم دعا مال هست سال پیش بوده من کلا یادم رفته بود حالا واقعا قاصرم چکار کنم لطفاً لایک کنید همه ببینند و نظر بدن....البته بجز مادر شوهرم خواهر شوهرم هم خیلی در غیاب من دخالت می‌کنه شوهرمو شیر می‌کنه ....بعد من دعا رو گردن نگرفتم گفتم نمی‌دونم کی گذاشته همسرمم میگه اگه تو نذاشتی مامانت گذاشته ب همین خاطر با مامانم هم قطع رابطه کرده حالم ازشون بهم میخوره منتها الان دیگه دوتا بچه دارم بخاطر اونا باید بسازم